«شریف واقعی» و «شریف واقفی» نویسنده:حسین قاسمی - شنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۶ تروریست ها شریف نیستند بخش سوم یکی ازکارشناسان ومدیران مسائل سازمان منافقین در سپاه و وزارت اطلاعات درگفتگو با مجله رمزعبور(سال سوم،شماره ۲۱،تیرومرداد۱۳۹۵صفحه ۱۸۱-۱۶۵) شریف واقفی را مذبذب می داند و اعتراض اورا تشکیلاتی می داند نه مذهبی: "این وسط عده ای مذبذب بودند مثل شریف واقفی که مشهور به این شدکه مارکسیست نشد.بحثشان مارکسیست شدن یانشدن نبود، بلکه شریف واقفی بیشتربه این رونداعتراض داشت که چرا اینها به مرکزیت امدندوعده دیگری نیامدند؟دعوای تشکیلاتی داشت...قتل شریف واقفی حادثه ایدیولوژیک نبود.شریف واقفی به لحاظ ایدئولوژیک بحثی نداشت،چون وارد این بحث نشد.اوفقط وضعیت موجود ازنظرمرکزیت سازمان را قبول نداشت وحرفش تشکیلاتی بود که چرا فلانی باید درمرکزیت باشد و من نباشم؟ این یک دعوای تشکیلاتی بود." پوران بازرگان از اعضای سازمان که بعدها مارکسیست شد ومدتی در خانه تیمی باشریف واقفی بوده در خصوص رها کردن تدریجی برداشت های مذهبی در آموزش های سازمان در اشاره به خاطره ای از مجید شریف واقفی در بهار سال ۱۳۵۲ می گوید: "درست است که مذهب قدم به قدم جایش را به اندیشه های نویی می داد ولی مذهب هم به راحتی ترک نمی شد. من تابستان ۵۲ مخفی بودم با شریف واقفی، وحید افراخته که بعد لیلا زمردیان [هم] پیش ما آمد. یک خانه تیمی داشتیم. من دو سه ماه بود که مخفی شده بودم. از این خانه به آن خانه بالاخره یک جا مستقر شدیم با شریف واقفی. قبل از اینکه مخفی شوم در همان حال و هوایی بودم که سازمان لو نرفته بود، قبل از سال ۵۰ که قرآن و نهج البلاغه نسبتا زیاد می خوانیدم ولی در خانه تیمی دیدم انگار اثری از قرآن و نهج البلاغه نیست. شهرام سه روز بعد از من که در ۱۱ اردیبهشت ۵۲ مخفی شدم از زندان ساری با موفقیت فرار کرد و حضورش هنوز تاثیری نداشت. اینکه گفتم مربوط به تیر ماه ۵۲ است که رضا ۱۰ روز بود ضربه خورده بود (شهادت رضا رضایی در ۲۵ خرداد ۱۳۵۲ رخ داد). من از شریف واقفی پرسیدم مثل اینکه خیلی چیزها می خوانیم ولی قرآن و نهج البلاغه نمی خوانیم؟ او گفت برای اینکه دیگر به ما پاسخ نمی دهد. نیازی به آن نداریم. این دقیقا حرف او بود و برای من سنگین آمد. گفت مسائلمان را حل نمی کند! ولی در عین حال همه نماز می خواندیم، خودش هم می خواند. البته یک نماز سر و کله شکسته، یعنی منظورم این است که قدم به قدم می دیدند آیه های قرآن چیزی را برایشان حل نمی کند". ادامه دارد... eitaa.com/revaayatgar