📋معماری و مرگ مرگ را خالق مرگ، ناخوانده و بهت آور آفرید؛ اما آن بُهت را هم در نظام هستی به خود وانگذاشت. مرگ قرار بود در فرایندی زندگی بخش قرار بگیرد، اما... متن پیش رو مرگ را در شهرسازی اسلامی، که همان الگوی شهرسازی خدا محور است، بررسی و مقایسه می‌کند با وضعیت معماری وال‌استریتی شهرهای امروز...🌃 ☠آن زمان مرگ که فرامیرسید، جانی می‌گرفت و داغی بجا می‌گذاشت، اما بهت و اندوهِ پی آن در فضای معماری خانه و به تبع آن نوع زندگی، مانند ماده اولیه ای که تسلیمِ ساز و کار کارخانه است، دچار فعل و انفعالات مفید میشد و نهایتا آنچه باقی می ماند چون دود ناشی از فرایندها به بیرون از فضای زندگی رانده میشد.🏭 ✅خانه حیاط داشت، حوضی از مایه حیات در قلب آن، چون نگین فیروزه از انعکاس آسمان لایتناهی می‌درخشید. درخشش آب و رقص آفتاب و مهتاب بر سطح آن، زداینده غم و رباینده قلبها بود. ✅خانه، درخت داشت گل داشت آسمان آبی بدون اشراف دیوار مزاحم داشت. ✅غرفه ها دورتادور به رسم برادری نشسته بودند. داغ مصیبت را خانواده های خاله، عمه، عمو و دایی تقسیم می‌کردند. غذا می پختند، مراسم یادبود می‌گرفتند و قرآن هدیه می‌کردند. به دیدار هم می‌رفتند به داد یکدیگر می شتافتند. و اگر نیازی بود تامین می‌کردند. 👤هرکس تنها، گرفتار مشکل خود نبود. باهم بودند و خدا هم برکت می‌داد. دلشان که می‌گرفت به ایوان می آمدند آبی می پاشیدند و جارویی می‌کشیدند. چایی دم می‌کردند و بی بهانه دورهم جمع می‌شدند. ✅خانه، جا داشت. لنگ دو متر جا نبود. محل تولید زنان خانواده بود. دور هم مربا درست می‌کردند ترشی می انداختند. سبزی می کاشتند و خشک می‌کردند. ✅زیرزمین یا اطاق گوشه حیاط، بهترین گزینه برای راه اندازی یک کارگاه هنری بود: نجاری و قلمزنی. یا صحافی و چاپ یا فنی و تعمیراتی. کسی در خانه بیکار نبود. خانه آنقدر زنده بود که پدیده ای به هولناکی مرگ را در خود حل می‌کرد. برای پیرمردها و بازنشسته ها، خانه، برنامه داشت: همان کارگاه‌های خانگی یا باغبانیهای کوچک و هرس و کاشت و کوددهی و آبیاری. ✅خانه، محل زندگی کردن بود نه زنده ماندن. خانه محل تولید بود نه مصرف صرف. محل تعمیر و بازیابی بود نه زباله سازی. ✅خانه، پشت و پستو داشت. جای مخفی داشت. شخصیت بچه ها با بازی و قدکشیدن در این خم و پیچ ها شکل می‌گرفت. 👈همین ها اهالی خانه را حلال چالش بار آورده بود و حتی حریف طلب؛ برعکس خانه های ربات ساز درمانده امروزی. از بحث مرگ دورمان کرد. بهتر! ✅خانه، معلم و مذکِر (یادآور) حریم ها بود. حریم بزرگتر و کوچکتر: شاه نشین ها. جمع شدن کوچکترها خانه بزرگترها در مناسبات مختلف. محرم و نامحرم: بیرونی و اندرونی، کلونهای متفاوت مردانه و زنانه. ✅مستراح‌، عموما خارج از محل زندگی و گوشه حیاط بود. سخت بود اما فواید بسیارش که از حوصله این متن خارج است به آن سختی می ارزید. بگذریم... ✅خانه، مادر بود، آغوش بود، پناه بود، آدم ها را بار می‌آورد... هویت می بخشید و از خودبیگانگی حفظشان می‌کرد. ✅دین و خداخواهی چون روح در غُرف آن جریان داشت. نورها، رنگها، جهات، همه و همه بر مبنا و هدفی طراحی شده بودند. ✅سازه هایی زنده و غنی که بی تفاوتی، خودمحوری، حریم زدایی و مصرف گرایی را بر نمی تافتند. 📺سریال پدرسالار دهه هفتاد، خواسته یا ناخواسته، سوء مدیریت پدر خانه را بهانه ای کرد که نظام زیست خانگی مبتنی بر کاتالوگ بشر را بزند. خانه را کوبیدند و ساختند و کردند همین آپارتمانهای کذایی تکراری؛ که اهالی آن میل به زیبایی و وسعت خانه را در آن با تزئینات گاها بی هویت و مغایر هویت اسلامی و یا در خوش بینانه ترین حالت، بی‌خاصیت ارضا می‌کنند. ❇️بر هویت اسلامی تاکید داریم، زیرا اسلام برخلاف آن شیر بی یال و دم و اشکم بازنشسته ای که برخی ترسیم میکنند، کاملترین نسخه الهی است و برای کوچکترین مسائل زندگی بشر، برنامه دارد. 🏡و در پایان اینکه در روایات، وسعت خانه از موجبات سعادت انسان برشمرده شده، جای تاملی بس دقیق دارد... آن هم سعادت، که منتهای آمال بشری است. ✍🏻بینشان/بهمن1401 ⛔️ استفاده از مطالب کانال، تنها با ذکر نام نویسنده و نشانی کانال، بصورت بازنشر یا فوروارد جایز است. 📚 @eynbi64