📰 🌱 نویسندگی به سبک رفاقت (بخش اول) 🔸 همه چیز از یک پیامک شروع شد. نماز مغرب و عشاء را توی نمازخانه‌ی خوابگاه خواندم. اوایل مهر ماه بود و شروع ترم جدید و همزمان، ورود دانشجوهای جدید. آن‌هایی که هنوز کارهای خوابگاهشان درست نشده بود توی نمازخانه می‌ماندند. در بین‌شان چهره‌ی آشنایی دیدم. جلو رفتم: - شما خواهر سمانه ای؟ - من خود سمانه ام. سمانه را چند بار توی کلاس قرآن دیده بودم. آن موقع دیگر گرم حرف زدن شدیم و از خودمان برای همدیگر گفتیم. آن سال من سردبیر یکی از نشریه‌های دانشگاه بودم. این را هم به سمانه گفتم. که کار اصلی روزنامه‌ی ما تولید متن است. 💬 چند بار دیگر هم سمانه را دیدم و بعد از مدتی سمانه انتقالی گرفت به دانشگاه دیگری و دیگر سراغش را نداشتم. تا اینکه هفت، هشت ماه بعد پیامکی برایم فرستاد. 🔹 ادامه دارد... 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane