وقت آشپزی یاد این شعر محمود درویش افتادم و زیر لب تکرارش کردم ... البته مطمئن نیستم که شعر محمود درویش باشد. اما منتسب به محمود درویش است. ستنتهي الحرب ويتصافح القادة وتبقى تلك العجوز، تنتظر ولدها الشهيد وتلك الفتاة، تنتظر زوجها الحبيب وأولئك الأطفال، ينتظرون والدهم البطل لا أعلم من باع الوطن! ولكنني رأيتُ من دفع الثمن جنگ تمام می شود و فرماندهان با هم دست می دهند آن پیرزن باقی می ماند و انتظار فرزند شهیدش آن دختر می ماند و انتظار شوهر عزیزش و بچه های که منتظر پدرهای قهرمانشانند من نمی دانم چه کسی وطن را فروخت اما دیدم که چه کسی بهایش را پرداخت خنده ام گرفت جنگ های دیگر را نمی دانم اما چقدر این شعر در این جنگ بی معناست. جنگ تمام شد اینبار فرمانده هان شهید شده اند ...