📚 📕 نام کتاب: حماسه_امدادگران1 خاطرات شفاهی رزمندگان بهداری لشکر31 عاشورا در دفاع مقدس ✍🏼 نویسنده : محسن علانی 📖برشی ازکتاب: دربین خاکریز خودی و دشمن ،شهدای زیادی مانده بود،اما احتمال اینکه از مجروحین ما دراین میان افتاده باشند بعید نبود،تبادل آتش یگان های ما و عراقی هاادامه داشت . سه امداد گراصفهانی آمدند و همانند ما ،دنبال مجروحان خود رفتند و من نیز به تنهایی دنبال آنها راه افتادم صدای نحیفی از پشت خاکریز به گوش می رسید .خاکریز در تیر رس عراقی ها بود و مجروح هم پشت آن قرار داشت .بدون تعلل پشت خاکریز غلت زدم و خودم رابه مجروح رساندم . اولین درخواست مجروح از من جز آب چیز دیگری نبود ،این لحظه برای من درد آور بود بلافاصله اورا کول کرده و به عقب کشاندم ، چند باربه خاطر تیر اندازی عراقی ها ، زمین خوردم و از حرکت ایستادم . اما به هر نحوی بود ، باید او را می بردم .خلاصه از میان رگبار و گلوله های دشمن عبور کردم وبه حالت سینه خیز به پشت خاکریز خودی رسیدم . به محض آنکه ایشان را گذاشتم داخل داخل آمبولانس ، همان لحظه به شهادت رسید .اوآخرین مجروح این عملیات بود که در حال انتقال به پست امداد شهید شد . 📌این کتاب در کتابخانه تخصصی جهاد و شهادت موسسه روایت سیره شهدا موجود میباشد و به صورت امانی در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد. 🕊 موسسه_روایت_سیره_شهدا 🆔 @ravianerohani_ir ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄