🌱
...
یارب دل و دلدار شد، بارِ گُنَه بسیار شد
وین خُفته تا بیدار شد، شُد کاروان سبحانَهُ
اول نه نیکو زیستم، جز حسرت اکنون چیستم
ای بس که من بگریستم، از شرمِ آن سبحانَهُ
درماندهام در کار خود، نه یارِ کس نه یارِ خود
از پردهی پندارِ خود، بازَم رهان سبحانَهُ
جانِ مرا هشیار کن، شایستهی دیدار کن
وین خفته را بیدار کن، در زندگان سبحانَهُ
هرچند بیباکِ رهم، از لطف کن پاکِ رهم
کَافکند بر خاکِ رهم، بارِ گران سبحانَهُ
عطار را در هر نفس، فریاد رس، لطف تو بس!
پاکَش بَر اِی فریاد رس، زین خاکدان سبحانَهُ
🌱
°••
گُزیدهی قصیدهای بسیااااار زیبا از عطار نیشابوری ••°
#نسخ
@reyhan_khat