🖤روضه‌ی امام سجاد(علیه‌السلام)🖤 بالاترین غم امام سجاد،که فرمود:الشام،الشام،الشام با یاد شام و بزم شراب اون عالم نشته بود،مداح رفت بالا منبر گفت: دخلت زینب علیها سلام علی ابن زیاد.(هنگامی که زینب به مجلس پسر زیاد در آمد(تا این جمله رو گفت:دیدن اون عالم عمامه از سر برداشت،گفت:دیگه بس ِ،دیگه نگو. با یاد شام و بزم شراب اشک ریزد با یاد جسم غرق به خون داد می زند امشب باید ناله بزنی،ضجه بزنی،وَ یَضِجَّ الضّاجُّونَ اونایی که میتونند ضجه بزنند وَ یَعِجَّ الْعاجُّونَ حسین…   دوری ِ این راه ترتیب نمازم را شکست که شکستن پشتش از اندوه و درد ِ ما شکست ما راَیت و فی البلا الا جمیلا گفته ایم یک جهان حرف است از پیروزی ما تا شکست سر شکستن ارث ِ فامیلی ِ ما از کوفه است زینبی سر زد به محمل تا سر سقا شکست قلب مجنون می شکست از دوری لیلای خود کار بر عکس است در اینجا دل لیلا شکست روزگاری هم دری با تخته ای جور آمد و قلب بابامان علی را ، پهلوی زهرا شکست مادر،مادر،مادر….. اصلاً همه ی دعواها سر این اسم بوده، مادر، مادر…. امام سجاد داره میگه: گفتم ای مردم منم مکه منا   گفتم ای مردم منم سعی و صفا گفتم ای مردم عزیز حیدرم مصطفی از من، من ازپیغمبرم لیک آتش بر دل تنگم زدند نام زهرا بردم و سنگم زدند حضرت رقیه خواهر امام سجاد هم گوشه ی خرابه می گفت: گمانم جُرم باشد،هر که شکل فاطمه باشد که با شلاق و با سیلی، شده از من پذیرایی * دست من بسته شد و ذکر قنوتم حیدر است قد من خم شد از آنکه سجده ام چون مادر است