••📿•• [شير؛ صورتِ علم توحيدى مخصوص رجبيون‏] روايتى كه مرحوم شيخ عباس قمى (رحمة الله عليه) در مفاتيح الجنان آورده، اگر عنايت بفرماييد روايت عجيبى است. از امام ابى الحسن موسى (عليه السلام) مى فرمايند كه: «رجب نام نهرى است در بهشت، از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر، هر كه يك روزِ رجب را روزه دارد البته از آن نهر بياشامد» پس اولًا؛ رجب يك نهر است، يعنى مقام است. چون مى دانيد كه آب و درخت دربهشت عبارت است از «مِمّا كانُوا تَعْمَلُون»؛ يعنى عبارت اند از آنچه شما عمل كرديد، يعنى آنچه شما در اين دنيا عمل مى كنيد دو وجه دارد. هركس هركارى بكند يك وجه آن «فكر» است و يك وجه آن «حركت و عمل» است. شما كه به لطف خدا نيت روزه ماه رجب را مى كنيد، اين نيت يك فكر است، فكرِ اين كه خدايا مى خواهم رجبى شوم، اين نيت است. و وجه ديگر عملى است كه انجام مى دهيد و آن ترك شهوات مثل‏ غذاخوردن و غيره است. در قيامت درخت و نهرهاى زير آن صورت عقايد و اعمال اين دنيايى ما است، و حتماً ملاحظه كرده ايد در مورد انسان حتّى ترك يك كار هم خودش، كار به حساب مى آيد، چون اراده مى كند كه آن كار را نكند و اين اراده براى ترك آن كار، خودش يك اراده است و در نفس انسان يك عمل به حساب مى آيد و در قيامت صورت مخصوص به خود را پديد مى آورد. شما اگر به خانه عمويتان نرويد، در خارج كارى نكرده ايد، ولى در درون اراده به نرفتن را انجام داده ايد. پس هر كارى يك وجه عقيدتى و فكرى، و يك وجه عملى دارد. بزرگان مى فرمايند: كه اين «عمل» و «عقيده» است كه در قيامت ظهور مى كند. شراب طهور را در ازاى چه چيزى به اهل البيت دادند كه فرمود: «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً» (انسان/ 21) چون سه روز روزه گرفتند و افطارى شان را هم به نيازمندان دادند، و اين شراب طهورى كه نصيب اين ذوات مقدّسه شد، خيلى مقام است. چون مى فرمايد: پروردگارشان به آن ها نوشاند «رَبُّهُمْ». اگر يك مَلَكى به ما يك ذرّه از آن شراب معنوى بدهد، از شعفِ آن حالتِ معنوى 60 سال فرياد مى كشيم، حالا اگر پروردگار آن را به كسى بنوشاند، ببين چه مى شود. مى فرمايد: «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً»، مگر چه كار كردند؟ با يك «عقيده توحيدى» بسيار عميق يك «عمل توحيدى» انجام دادند كه از نياز و ميل خود براى خدا گذشتند، ظهور آن عقيده و عمل در بهشت چنين شد كه فرمود: «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً»، چون بهشت ظهور عقيده و عمل است، براى همين هم در و ديوار بهشت حرف مى زنند. چون جان انسان آن جا ظاهر است. بهشت و جهنّمش- هر دو- «تَطَّلِعُ عَلَي الْافْئِدَه» است، يعنى از قلب ما به بيرون ظهور مى كند و لذا جنس حيات است، مثل حالات قلبى؛ در آيه 65 سوره عنكبوت هم فرمود: «انَّ الدّارَ الْآخِرَةِ لَهِيَ الْحَيَوان»؛ يعنى نظام عالم آخرت سراسر حيات است، يعنى جنس حيات انسان است.