••• 🖤از اوج سر به زیری تو حرف می زنم 🖤از چاه اشک و آه فراق و حکایتِ 🖤شبهای گوشه گیری تو حرف می زنم 🖤از بیست سال خانه نشینی و بی کسی 🖤از غربت غدیری تو حرف می زنم 🖤دیگر نفس به سینهٔ‌ من حبس می شود 🖤وقتی که از اسیری تو حرف می زنم 🖤داغ تو بیشتر به دلم چنگ می زند 🖤هر چه که از دلیری تو حرف می زنم 🖤از کوچه ها و روضهٔ‌ یار جوان تو 🖤از ماجرای پیری تو حرف می زنم 🖤دستان حیدری تو را صبر بسته بود 🖤آنروز اگر که پهلوی مادر شکسته بود ... 😭😭😭 🏴@reyhaneh_khelghat🏴