🔸 ببخشید؛ چند لحظه «عقل، به ماندن میخواند و عشق به رفتن... و این هر دو را خداوند آفردیده است تا وجود انسان در آوارگی و حیرت، میان عقل و عشق، معنا شود. رنح، مفتاح الخزائن غیب است و نه عجب اگر راه حق محفوف در بلایا و دشواری ها است. سر مبارک امام عشق بر بالای نی، رمزی است بین خدا و عشاق... یعنی این است بهای دیدار.» صدای گرم مرتضی است، که هر شب پنجشنبه تو را پای تلوزیون میخ کوب میکرد و در جاذبه ی کهکشان حقیقت و عشق؛ ساعتی از این غربتکده کره ی زمین، با خود تا ناکجا آباد هستی میبرد. صدای پر غم مرتضی است که چون بیدار گری در گوش فطرت ها، حیات واقعی را زمزمه میکرد و در دل هر دریایی را طوفانی میکرد و غمی، نه از جنس غم های معمولی در دل ها میریخت. آری مرتضی به رغم سادگی حقیقت را میگفت و خوب میدانی، که هیچ فطرتی در باطن با حقیقت دشمن نیست... گوشه هایی از حیات سید شهیدان اهل قلم محمدرضا حدادی