دختران آفتاب، داستانی است درباره گروهی از دخترانی که همراه مربی‌شان به یک اردوی ده روزه زیارتی می‌روند. دخترانی عازمِ مشهدالرضا! ثریا که وصله ناجور جمع است، عاطفه شوخ و شنگ، فهیمه فرنگ رفته، راحله فمینیست، سمیه فضای فکری مذهبی دارد و مریم که قصد فرار از خانه را داشته! تیپ‌های شخصیتی متفاوت بچه ها و شرایط مختلف زندگی‌شان باعث بحث ها و تنش ها و گفت‌وگوهایی می‌شود که فاطمه به آن‌ها جهت مثبت می‌دهد و با همراهی و همدلی بچه‌ها را در کنار هم نگه می‌دارد. فاطمه، مربی بچه‌هاست که مسئولیت برگزاری اردو را به عهده دارد. او خانمی پخته، خوشرو و آگاه است و با بچه‌های گروه ارتباط خوبی دارد. داستان از زبان مریم بازگو می‌شود. او از بی‌توجهی مادرش به خانواده و کارکردن زیاد او شاکی است. در خانواده او یک گسست عاطفی وجود دارد و مریم برای تنبیه والدینش تصمیم می‌گیرد چند روزی بی‌خبر، خانه را ترک کند، اما مسیرش را با اردو رفتن در دقیقه نود عوض می‌کند و وارد داستان‌های جذاب و ریز و درشتی از شخصیت‌های داستان می‌شود. موسسه فرهنگی قرآنی ریحانه ولایت 📚 🌐 @reyhanevelayat