🌹 ⁣⁣⁣⁣⁣شاید علاقه‌اش را زیاد به من نمی‌گفت،⁣ ولی در عمل خیلی به من توجه می‌کرد،⁣ با همین کارهایش غصه دوری از خانواده‌ام یادم می رفت.⁣ حقوق که می گرفت، می آمد خانه و تمام پولش را می‌گذاشت توی کمد من. ⁣ می‌گفت: « هر طور خودت دوست داری خرج کن.»⁣ خرید خانه با من بود.⁣ اگر خودش پول لازم داشت می‌آمد و از من میگرفت.⁣ هر وقت هم که دلم برای پدر و مادرم تنگ می‌شد آزاد بودم.⁣ یکی دو هفته بروم اصفهان اصلا سخت نمی‌گرفت.⁣ از اصفهان هم که برمیگشتم می‌دیدم زندگی خیلی مرتب و تمیز است لباس هایش را خودش می‌شست و آشپزخانه را مرتب می‌کرد.⁣ ⁣⁣ ⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣📕کتاب طلایه‌داران نور ⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣ ⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣🖋خاطره ای از یوسف کلاهدوز⁣ 💐 💐 (شهدا را یاد کنیم ولو با یک صلوات) ـــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ موسسه فرهنگی قرآنی ریحانه ولایت 🌷🕊 🌐 @reyhanevelayat