مرد مست به خانه آمد... آنقدر مست بود که گلدان قیمتی که زنش به آن خیلی علاقه داشت را ندید و به گلدان خورد و گلدان شکست... پیش خودش گفت حتما زنم فردا واسه گلدون کلی دادو بیداد میکنه همونجا خوابش برد. صبح که از خواب بیدار شد یادداشتی را روی یخچال دید: "عزیزم صبحونه مورد علاقتو روی میز چیدم.... بکوب رو لینک ادامه شو بخون👇 https://eitaa.com/joinchat/2299330923C76fb65ed50