توبه در «اخلاق»: دست كشیدن از ارادۀ خود و حول و قوّۀ خویشتن است. توبه در «اصول»: بازگشت از توجّه به غیر حق و سستی در اراده و عزم دیدار یار است. توبه در «اودیه»: برهنه شدن سالك از دانش خویش است، به محو علمش در علم حق متعال و دست كشیدن از فراموشی حق است، در حضور او اگرچه به مقدار چشم بر هم زدنی. توبه در «احوال»: بازگشت از فراموشی محبوب و همچنین از روی به سوی غیر او (حتی خویشتن) داشتن است. توبه در «ولایات»: بازگشت از هُدوّ بدون وجد و از مكدّر شدن به «تلوین» و محروم ماندن از نور كشف است [۳]. توبه در «حقائق»: بازگشت از مشاهدۀ غیر حق و باقی ماندن هستی سالك است. و توبه در «نهایات»: ‌بازگشت از ظهور بقیه‌ای از بقایای هستی سالك پس از فناء است. ۲. رعایت حکم هر یک از منازل راه الزامی است بر اساس تشكیكی بودن فیض اطلاقی حق، هر یك از منازل راه و مراتب سلوك حكمی دارد و رعایت آن لازم است. پس می‌توان گفت: هر مرتبه از سلوك حكمی دارد گر حفظ مراتب نكنی زندیقی بر همین اساس، ممكن است امری در مرتبه‌ای بر سالك واجب باشد و در مرتبۀ دیگر مكروه و یا حتی حرام. چه زیبا گفته‌اند: «حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَیئَاتُ الْمُقَرَّبِین» [۴]؛ «خوبی‌های نیكان برای مقرّبان زشتی به حساب می‌آید». زاهدان از گناه توبه كنند عارفان از عبادت، استغفار اگر كسی در پی نسبتِ مخصوصی كه با امام معصوم علیه السلام داشت، مخاطب به این خطاب گردید كه: «إِنَّ الْحَسَنَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ حَسَنٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَحْسَنُ لِمَكَانِكَ مِنَّا وَ إِنَّ الْقَبِیحَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ قَبِیحٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَقْبَح لِمَكانك مِنّا» [۵]؛ «كار نیك از هر كس نیكوست و از تو به علت موقعیتت نسبت به ما نیكوتر است و كار زشت از هر كس زشت است و از تو باتوجه به جایگاهت نسبت به ما زشت‌تر است». پس چرا سالك راه رفته به مقدار قُربش به حضرت حق مشمول این حكم نباشد؟ در بحث «راهنمای سفر» گفتیم كه یكی از علل مهم نیاز به استاد كامل در راه خدا همین نكته است كه عدم رعایت احكام خاصّ هر منزل خطر ساز است و گاه خطرْ ابتلای به «تفرعُن» است. ۳. محال بودن طفره طفره محال است، پس اقامت در مرتبۀ بالاتر بدون اقامت در مرتبۀ پیش از آن محال است. مثلاً اگر كسی بخواهد در عالم عقل اقامت كند، باید حتماً از جمیع مراحل عالم مثال عبور كرده باشد. مراتب سلوك را به ساعات شبانه‌روز تشبیه كرده‌اند كه تا ساعتی كاملاً نگذرد، نوبت به ساعت دیگر نمی‌رسد [۶]. ۴. ادراک بعضی از خصوصیات مرتبۀ مافوق به صورت «حال» ممکن است. صرفِ اطلاعِ موقت و حصول مجرد حال و ادراك برخی خصوصیات مرتبۀ مافوق متوقف بر «اقامت» در مرتبۀ مادون نیست. پس ممكن است برای كسی كه كاملاً از عالم مثال عبور نكرده، به طور «حال» بعضی از خصوصیات و آثار عالم عقل هویدا گردد [۷]. این مطلب با مطلب قبل می‌توانند به عنوان دو چهرۀ یك حكم از احكام عمومی منازلِ راه مطرح باشند. ۵. اطلاع و کشف اجمالی برای عبور از هر عالمی کافی است. عبور از هر عالمی مستلزم اطلاع از همۀ آثار و خصوصیات آن عالم نیست. چه بسا ممكن است افرادی از عالم مثال عبور كنند، بدون آنكه مكاشفات صوریه ملكوتیه به طور تفصیل برای آنها رخ دهد، بلكه فقط به واسطۀ خواب‌ها برخی از صورت‌های مثالیه را ادراك كنند یا در خواب، بعضی از امور مثالی از گذشته و آینده برای آنها کشف شود. چنانچه از آیت‌الحق مرحوم حاج میرزا علی قاضی; نقل شده كه: مرحوم شیخ زین‌العابدین سلماسی كه از مقربان و افراد بسیار نزدیک مرحوم آیت‌الله سید مهدی بحرالعلوم بوده، تمام مكاشفاتش در خواب بوده است. البته برای عبور از یك عالم، اطلاع و كشف اجمالی بر آثار و خصوصیات آن عالم حتمی است» [۸]. ۶. راه یافتن به مرتبۀ بالاتر امکان اصلاح هر مرتبه را فراهم می‌آورد. اصلاح و تصحیح هر مرتبه فقط در صورتی انجام می‌پذیرد كه سالك به مرتبۀ بالاتر راه یابد. جُنید بغدادی گفته است: «قد ینقل العبد من حال الی حال ارفع منها و قد بقی علیه من التی نقل عنها بقیۀ فیشرف علیها من الحالۀ الثانیۀ فیصلحها» [۹]؛ «بندۀ سالك گاه از حالی به حالِ برتر منتقل می‌شود، با اینكه هنوز از حال قبلی بقیه‌ای مانده و سپس از آن مقام برتر بر مقام قبلی خویش اشراف پیدا كرده و آن را اصلاح می‌كند». خواجه عبدالله انصاری در مقام تكمیل و نقد سخن جنید گوید: «و عندی ان العبد لایصحّ له مقام حتی یرتفع عنه ثم یشرف علیه فیصحّحه» [۱۰]؛ «به نظر من برای بندۀ سالك هیچ مقامی هموار نمی‌گردد، مگر زمانی كه از آن بگذرد و سپس از بالا آن را تكمیل كند». پس جنید در حدّ وقوع اتفاقی و یا حداکثری [۱۱] مطلب فوق را ارائه می‌كند و خواجه در حدّ ضرورت و دائماً. ۷. تصحیح نهایات سلوک متوقف بر تصحیح بدایات آن است.