همان‌گونه كه اصلاح و تكمیل مراتب مادون در مراتب مافوق انجام می‌گیرد، نهایات سلوك جز با تصحیح بدایات، تصحیح نمی‌شود. خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین می‌نویسد: «و اعلم انّ العامۀ من علماء هذه الطائفۀ و المشیرین الی هذه الطریقۀ اتفقوا علی انّ النهایات لا تصحّ الاّ بتصحیح البدایات كما انّ الابنیۀ لاتقوم الا علی اساس»؛ «بدان كه همۀ علمای عرفان اجماع دارند بر اینكه مراتب پایانی سلوك جز با تصحیح مراتب آغازین، تصحیح نمی‌شود، چنانكه ساختمان‌ها جز بر پایه برپا نمی‌گردد». و سپس در تفسیر تصحیح بدایات می‌فرماید: «و تصحیح البدایات هو: اقامۀ الامر علی مشاهدۀ الاخلاص و متابعۀ السنّۀ و تعظیم النهی علی مشاهدۀ الخوف و رعایۀ الحرمۀ و الشفقۀ علی العالم ببذل النصیحۀ و كفّ المؤونۀ و مجانبۀ كلّ صاحب یفسد الوقت و كل سبب یفتن القلب» [۱۲]. «تصحیح بدایات عبارت است از: به پا داشتن و امتثال فرمان الهی ـ همان‌گونه كه هست ـ با شهود اخلاص و بدون در نظر داشتن پاداش، پیروی از سنّت نبوی، بزرگ شمردن نهی الهی بر شهود ترس از مخالفت، رعایت احترام همه و دلسوزی برای همه، با دریغ نداشتن نصیحت و بار خویش به گردن دیگران نیفكندن، دوری جستن از هر رفیق و همراهی كه «وقت» را ضایع می‌سازد و دوری جستن از هر چه مایۀ تشویش دل است». باری شاید به همین جهت خواجه عبدالله در الهی‌نامۀ خویش گوید: «الهی همه از انجام ترسند و عبدالله از آغاز». البته این سخن را معنای دیگری نیز هست که به این بحث مربوط نیست. استاد معتقد بود كه سالک به مقدار قوّت یقظه و توبه‌اش، سیرش سرعت و استحکام دارد. ۸. برخی مقامات با همۀ مراتب و مقامات قابل جمع است. اگرچه مطابق مطلب نخست همۀ مقامات در همۀ مراتب به نحوی حضور دارند، اما این حضور در مورد برخی مقامات روشن‌تر و با تأکید بیشتری است، همانند مراقبه. مراقبه در برخی كتب عرفا در كنار سایر مقامات قرار گرفته، چنانكه در منازل السائرین خواجه عبدالله به عنوان مقام دوم از بخش سوم (معاملات) واقع است. البته اهل فن می‌دانند كه مراقبه دارای معنایی عام است كه با همۀ مراتب جمع می‌شود و در هر مرتبه معنای خاص خود را دارد [۱۳]. مراقبه از این جهت همانند تقوای الهی است. تقوا همانند توكل مقام خاصی نیست، بلكه با همۀ مراتب و مقامات جمع می‌شود [۱۴]. ۹. مجذوب سالک و سالک مجذوب اهل معرفت گفته‌اند: ما یك سالك داریم و یك مجذوب، و به تعبیر دقیق‌تر یك سالكِ مجذوب داریم و یك مجذوب سالك. در تفاوت این دو دیدگاه‌هایی مطرح است: الف. برخی گفته‌اند: سالك مجذوب ابتدا سلوك می‌كند و سپس جذبه او را می‌رباید و به كمال می‌رسد، ولی مجذوب سالك ابتدا جذبه او را به كمال می‌رساند و سپس سلوك می‌كند. كاشانی گوید: «ان المحبوب المراد یتخَطَّف بالجذب قبل السلوك فیكون نهایاته قبل البدایات و المحبّ المرید بالعكس» [۱۵]؛ «محبوبِ مقصودِ حق، پیش از سلوك با جذبه ربوده می‌شود و لذا مراتب پایانی سلوكِ او قبل از مراتب آغازین است، ولی محبّ قاصد و مریدِ حقّ برعكس است». و شاید همین مراد ابوعبید بُسری (به نقل از خواجه عبدالله) است، آنجا كه گفته است: «انّ لِلّه تعالی عباداً یریهم فی بدایاتهم ما فی نهایاتهم» [۱۶]؛ «خدای تعالی را بندگانی دارد كه در آغاز سلوكشان مراتب پایانی را بدانها می‌نماید». بر اساس بطلان طفره چنانكه گذشت، باید گفت: این‌گونه تعبیرات یا غلط است و یا همراه با مسامحه است و حق تعبیری است كه ذیلاً نقل می‌كنیم. ب. شیخ نجم‌الدین رازی در كتاب نفیس مرصاد العباد چنین آورده است: «روندگان این راه دو قسمند: سالكان و مجذوبان. مجذوبان آنهایند كه ایشان را به كمند جذبه بربایند و بر این مقامات به تعجیل بگذرانند، در غلبات شوق اطلاعی زیادتی ندهند، بر احوال راه، شناخت مقامات و كشف آفات و آنچه بر راه باشد ـ از خیر و شرّ و نفع و ضرر ـ اینها را كاملاً مطّلع نسازند و شیخی و مقتدایی را هم نشایند. و سالك كسی باشد كه گرچه او را به كمند جذبه برند، اما به سكونت و آهستگی برند و در هر مقام احوال خیر و شرّ و صلاح و فساد راه بر او عرضه می‌كنند و گاه در راه و گاه در بیراه می‌برند تا بر راه و بیراه وقوفی تمام یابد تا دلیلی و راهبری جماعتی دیگر را شاید» [۱۷]. از این عبارت خواجه نجم‌الدین رازی مطالب زیر برداشت می‌شود: ۱. سالك و مجذوب هر دو سلوكی و جذبه‌ای دارند. ۲. سلوك سالك به آهستگی و سلوك مجذوب به تعجیل است. ۳. راهنمای سفر جز سالك مجذوب ـ و نه مجذوب سالك ـ نخواهد بود [۱۸]. ج. كاشانی در اصطلاحات الصوفیه در تعریف جذبه گفته است: «هی تقریب العبد بمقتضی العنایۀ الالهیۀ المهیئۀ له كل ما یحتاج الیه فی طی المنازل الی الحق بلا كلفۀ و سعی» [۱۹]؛ «جذبه عبارت است از اینكه خداوند به اقتضای عنایتش هر آنچه را كه بنده در طی مسیر به سوی او نیازمند است، بدون رنج تلاشی برای او آماده سازد». و در تعریف مجذوب گفته است: