🔹گنج شفاعت🔹 فاطمه آمد، دف و چغانه بیارید از لب کروبیان، ترانه بیارید شمع مهیا کنید و لاله‌ای از عرش درخور آن اختر یگانه بیارید زیر قدومش پر فرشته بریزید میوه ز معراج، نوبرانه بیارید هرچه که خرماست خوشه‌خوشه بچینید هرچه انار است دانه‌دانه بیارید مجمعه بر روی سر نهید ز ناهید خوشه‌ی پروین به روی شانه بیارید تا بزند تکیه بر سریر دو عالم بالشی از کهکشان به خانه بیارید جان علی و محمد است مبادا صحبت اغیار در میانه بیارید حاجبان خانه‌ی خدیجه‌! هر آن کس خواست که بر در زند بهانه بیارید حلقه‌ی دور زحل دهید به حیدر نامزدی تا کند، نشانه بیارید تا که دو نیکو‌سرشت، جفت هم آیند از لب بام بهشت، لانه بیارید سبط نخست و حسین و زینب و کلثوم چار پرستو به آشیانه بیارید با همه شادی به یاد روز وداعش سیل غم از هر طرف روانه بیارید چون‌که جوان می‌رود ز دست، برایش محملی از ساقه و جوانه بیارید خود به نسیمی شود کبود، گل یاس آه چه حاجت که تازیانه بیارید؟ می‌شکند قامتش به زخم زبانی دیگر از آتش چرا زبانه بیارید؟ تا که نسوزد درش ز هجمه‌ی اشرار اشک چو باران ز هر کرانه بیارید تا که شود دور، چشم بد ز مزارش هودج خورشید را شبانه بیارید مخزن سر خداست کاش برایم گنج شفاعت از آن خزانه بیارید ✍ افشین علا 🗓️دی ۱۴۰۲