هدیه به امام حسن. حضرت نجمه صلوات.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمینه و شور و روضه واحد. حضرت عبدالله ابن حسن
شعررضا نصابی
به نفس برادر عزیزم کربلایی مهدی گلپور
رها کن دستم و عمه
رهام کن حالا هم دیره
ببین موی عمومو که
داره با پنجه می گیره
نفس های جگر سوزش
می سوزونه سر وپامو
چقدر شمشیر و
سنگ و تیر
توی گودال سرازیره
زیر دست و پایی
نداری تو نایی
امون ز بیداد زمونه
خدالتریب عمو
شیب و الخضیب عمو
محاسن تو غرق خونه
عموی. غریبم. عمو غریبم.
عمو عمو عمو. عمو. حسین جان
نمی زارم نمی زارم
که از من تو جدا باشی
بعد از اکبر نمی زارم
عمو جون بی عصا باشی
مگه مردم ببینم که
نداری. یاور و یاری
تو ی گودال
بری از حال
به زیر دست و پا باشی
تقلا می کنی
تماشا می کنی
عمه رو لحظه های آخر
تقلا می کنم
تمنا می کنم
به پای عشق تو بدم سر
عموی. غریبم عمو غریبم.
عمو عمو عمو حسین جان
ببین عمه تیرو. و نیزه
داره می باره از هر سو
ببین افتاده از مرکب
عمو با صورتش از رو
ببین نامرد که با زانوش
داره رو سینه میشینه
ببین از پشت
گرفت تو مشت
حرومی طره ی گیسو
منم جگر دارم
سینه سپر دارم
نمی زارم عموموتنها
رهام کن عمه جون
می بینی غرق خون
که افتاده. میون صحرا
عموی. غریبم. عمو غریبم.
عمو عمو عمو. عمو. حسین جان
رضا نصابی