⚘️ دوساعت است که لب وا نمی کند از هم گرفته زانوی غم در بغل درست گوشه این باغ نگاه کن که چه قهری نشسته کنج نگاهش چقدر پژمرده است! و پیش هر در و همسایه آبرویم را چقدر ناله‌کنان برده است! شکایت از منِ بیچاره کرده‌ پیش همه که صبحِ اول صبح همان دقیقه که از پیش او گذشتم و رفتم چرا سلام نکردم؟! چرا به این گل حساس احترام نکردم؟! در این زمانه‌‌ی رنجارنج اگر گُلی دارید مراقبش باشید اگر دلی دارید... @rezayazdaanii