﴿یکی در برابر همه﴾ تمام قبایل هم قسم شدند تا درخت اسلام را از ریشه بکنند. عرب هرچه داشت از امکانات و نیرو به میدان آورد. بیش از ده هزار مبارز کارآزموده سلاح بر دست و زره بر تن به صف شدند. سپاه اسلام بر خلاف همیشه به استقبال دشمن نرفت، این بار به توصیه سلمان در شهرماند و خندقی بزرگ و عمیق را سد راه رسیدن به مدینه ساخت محاصره طولانی روحیه سربازان را فرسوده و سران کفر را حسابی کفری میکرد باید در این خمودگی نیروها برگ برنده ای رو می کردند. پنج پهلوان پیل افکن دشمن با اسب های زین شده به خط زدند و در حرکتی برق آسا از خندق گذشتند چرخی در میانه میدان زدند و گرد و خاکی به پا کردند. عمرو بن عبدود از همه دلیرتر و سرشناس تر بود رجز خواند و مبارز طلبید. دلهای نفاق زده بیش از همیشه به خدا و رسولش بدبین بود و کسی را یارای هماوردی با عمرو نبود، جز علی که بالاخره اجازه یافت و مانند شیری غران، رجزخوان به میدان شتافت. وقتی میرفت پیامبر در وصف او سرود: «برز الاسلام کله الى الكفر كله؛ تمام اسلام به مصاف تمام کفر شتافت. 📚 واقدی، محمد بن عمر، المغازي، ج ۲، ص ۴۷۰ و ۴۷۱ @rezvan_marefat