💥عواقب بازداشتن طلاب از مطالعه! عالم جلیل سیدمقدس اصفهانی نقل میکرد از قول آخوند کاشی که ایشان فرموده بودند که در ایام تحصیل در مدرسه جده ساکن بودم. سالی در شب ۹ ربیع الاول با طلاب مدرسه اجتماعی فراهم کرده و تا صبح شادی کردیم. من از این حالت بسیار خوشم آمد و خیال کردم بد نیست هرچند ماه یک مرتبه این عمل تجدید شود تا رفع خستگی ایام تحصیل شود. روی همین نظر پس از یکی دو ماه خودم پیش قدم شدم و وسایل تفریح را فراهم و طلاب مدرسه را به حجره خویش دعوت کردم و تا پاسی از شب رفته به خوشی گذشت. وقتی جمعیت رفتند و من خوابیدم در عالم رؤیا مشاهده کردم که در منزلی وارد شده‌ام دو نفر آمدند و گفتند که پیغمبر اکرم (ص) تو را می‌خواهند. من از ترس بر خود لرزیدم و دنبال آنها به حرکت آمدم. وارد شدیم به اطاق بزرگی که ظاهراً حضرت رسول (ص) در یک گوشه آن قرار گرفته بودند و اطراف ایشان علما و فضلا بودند. من از همه آنها فقط مرحوم عالم بزرگوار ملاحسینعلی تویسرکانی را که استادم بود، شناختم، دیگران را نشناختم. پیغمبر اکرم (ص) فرمودند که چوب و فلک بیاورید، فوراً حاضر کردند. دستور دادند که ملامحمد کاشانی را بخوابانید و چوب بزنید که دیگر از این کارها نکند. من از ترس و وحشت می‌لرزیدم و قدرت تکلم نداشتم. مرحوم حاج ملأ حسینعلی به خدمت ایشان اظهار کرد او را به من ببخشید. او طلبه بدی نیست اشتباه کرده است و شروع کرد به عذرخواهی. حضرت رسول(ص) من را به استادم بخشیدند. از وحشت از خواب پریدم. قبل از اذان صبح بود، دانستم که عمل دیشب من که طلاب را دعوت کرده و آنها را از مطالعه باز داشته‌ام، غلط بوده است. @kashkolenab‌