#بی_گناه
#پارت_اول
بی حوصله لباسای مشکی تنم کردم و سوئیچ ماشینمو برداشتم و نشستم
استارت زدم و راه افتادم..
بی هدف با ماشین چرخ میزدم که نگاهم به موکب کنار خیابون خورد..
اسم موکب برام جالب بود و توجهمو جلب کرد..
موکب سیدالشهدا..
یادمه آخرین باری که همچین اسمی رو شنیدم دینی سال آخر دبیرستانم
اووو پنج سال از اون روزا گذشته..
بی اراده ماشین و کنار کوچه ای پارک کردم و با برداشتن گوشی و کارت عابر بانکم در ماشینو قفل کردم
به سمت موکبی که حسابی شلوغ بود حرکت کردم...
صدای یه مرد بود که از بلندگو های اطراف پخش میشد فکر کنم بهش میگن مداح..!!
متن مداحیش خیلی به دلم نشست
اینجا ایرانه و دورم از کربلا
خوشبحال عراقیا
اینجا ایرانه و هر کس دلتنگ میشه میره پیش امام رضا
اسم امام رضا که اومد ذهنم پرکشید ۸ سال قبل
زمانی که با اردوی دبیرستان مدرسه رفتیم مشهد..!!
به خودم اومدمو و وارد قسمت بانوان شدم......