بخاطر اینکه برای رضای خدا و اجرای حکم خدا چند ساعتی هول تشنگی بچه اش رو کشید و دنبال آب گشت اونقدر سعی و تلاش این مادر برای خدا ارزش داره که شمرده! میگه شمام باید دقیق ۷ بار برید و بیاید که خوب حالش رو درک کنید! تازه بچه چیزیش نشد با معجزه چشمه سیرابش کرد زمزم... که تا همین امروز هم هست و تنها دلیل شکل گیری شهر مکه با اون همه خشکی و کوه فقط همون یه چشمه ست که وجودش تو دل بیابون به لحاظ جئوگرافی جالب توجهه! یعنی خیلی طبیعی نیست حالا سالها میگذره تقریبا ۱۴ سال و ابراهیم خبری از زن و بچه ش نداره و دستوری هم داده نمیشه در این باره عجب صبری بعد کلی حسرت یه بچه خدا بهت بده بعد دو سال که به شیرینی افتاد بگه ببر بذارش تو بیابون چون من واسه اون بیابون برنامه دارم! واقعا هر کسی میتونه پیغمبر باشه؟ هر کسی میتونه از اولیا الهی و مطیع بی چون و چرا و ابزار انجام اوامر خدا باشه؟ خدا در نسل انسان اینطور بنده ها رو میدید که کل بشریت رو خلق کرد که با اراده و کامل بندگی میکنن و واقعا هم زیباست شیطان از پس یه سجده برنیومد! ولی خودش رو عابد میدونست و معتقد بود بهش ظلم شده اما پیامبران و اولیای صالح خدا تمام زندگی و علایقشون رو در راه خدا و به عشق خدا خرج میکنن و باز هم فروتن ترینن میگن ما هیچ کاری برای خدا نکردیم!! و نتونستیم حق بندگی ش رو بجا بیاریم عشق واقعی اینه مقام انسان کامل اینه! بگذریم بعد از ۱۴ سال یک شب توی خواب بهش گفته میشه که حالا باید برگردی و زن و بچه ت رو ببینی خدا چند سال دورش کرد بعد گفت حالا بیا ببین چقدر خوب نگهشون داشتم! دورشون شهر درست کردم! دیدی به من اعتماد کردی ضرر نکردی! البته که ابراهیم در این قضیه شکی نداره این برای ثبت در تاریخه برای ماهاست در واقع خلاصه ابراهیم راه میفته و وقتی میرسه می‌بینه اونجا یه سری قبیله ساکن شدن! طبیعتا خیلی هم خوشحاله که دوباره همسر و پسرش رو میبینه ولی توی همون سفر بهش وحی میشه که باید پسرت رو قربانی کنی! _آخه این چه آزمونیه هیچ عقلی توش نیست عین ظلمه تو که گفتی خدا مخالف ظلمه مخالف قربانی کردن انسانه این که دقیقا شد همون! دیگه ظلمی بالاتر از اینکه به پدری بگی بچه ت رو سر ببر؟ و اون پدر چطور قبول میکنه! _اگر سر میبرید حرف تو درست بود بنا نبود اصلا این اتفاق بیفته اتفاقا این ماجرا طعنه به ماجرای قربانی کردن انسان میزنه خدا اسماعیل رو تا قربانگاه می آره و بعد رها میکنه که این خبر رو بسازه و تا ابد به همه بگه من که خداتونم ازتون نمیخوام بچه هاتون رو قربانی کنید این خواست من نیست اون کس دیگه ایه که اینو از شما میخواد چون این رو به خدا نسبت دادن خدا از خودش رفع اتهام کرد! میخواد این سنت غلط رو بشکنه که این سناریو رو میچینه میگه مگه شما نمیخواید برای خشنودی خدا هدیه بیارید و قربانی کنید نیازی به انسان نیست حیوانات رو قربانی کنید تا برای اطعام و کمک مورد مورد استفاده قرار بگیره _به هر حال قصد قربانی کردن انسان رو داشته یا نداشته که تو میگی نداشته، اینکه انتظار داشته ابراهیم این کار رو قبول کنه و اینکه اونهم قبول کرده خیلی بی رحمانه است _اینکه ابراهیم چرا قبول میکنه رو گفتم چون به خداش اعتماد داره میدونه خداش هرگز راضی به ظلم نمیشه و مطمئنه هر چی که بخواد عین عدله به تجربه اینو فهمیده! مثل همین قضیه ی آوردنشون به مکه که نتیجه ش رو دید اینکه خدا چرا از ابراهیم توقع داره هم بخاطر همین فهم و شناختیه که در ابراهیم نسبت به خدا به وجود اومده قطعا خدا هیچ وقت از من و تو چنین توقعی نمیکنه! به هر حال چیزی که واضحه اینه که آدمی قربانی نشد تو این ماجرا اینم بگم که تورات میگه قربانی اسحاقه و قرآن میگه اسماعیله اما شواهد با تاریخی اصلا جور درنمی آد که اسحاق باشه!* اصلا اسحاق اونموقع هنوز بدنیا نیومده بود یعنی یک سال بعد از ماجرای قربانی تازه خداوند وعده اسحاق رو به عنوان یک معجزه به ابراهیم میده در حالی که هردوشون هم ابراهیم و هم ساره پیر شدن کاملا و بعد نبوت از شاخه ی اسحاق ادامه پیدا میکنه یعقوب و یوسف و بقیه پیامبران بنی اسرائیل _مگه نبوت سلطنته که موروثی باشه؟ تو که میگفتی شایسته سالاریه! _نبوت در ذریه حضرت ابراهیمه چون توی دعا کردن زرنگ بود قشنگ دعا میکرد گفت خدایا ذریه من رو از صالحان قرار بده بقیه ابناء بشر که اینو نخواستن این زرنگی ابراهیم بود خدا هم به عوض اینهمه امتحان سخت این دعاش رو پذیرفت ارزون نبود اصلا وگرنه پیامبری مورثی نیست و شایسته ی صالحانه به هر کسی هم نمیرسه و انتخاب میشن توی همین ذریه ابراهیم هم کلی آدم جهنمی داریم اتفاقا بدترین مردم جهان و بهترین مردم جهان هر دو از نسل ابراهیم هستن اینطور هم نیست که کسی فرزند حضرت ابراهیم به لحاظ ژنتیکی نباشه نتونه آدم خوب و خاصی باشه فرزند ابراهیم