🇮🇷رمان امنیتی و عاشقانه
#نامزدشهادت🇮🇷
🌸قسمت
#ده (آخر)
مثل دیگران تقلایی نمیکردم ,
چون کنار شیشه ماشین خودم به قدری
با قمه او را زده بودند که میدانستم این نفسهای آخرش خواهد بود و همین هم شد.
زیرلب زمزمهای کرد که نفهمیدم ،
و مثل گلی که از ساقه شکسته باشد، روی زمین افتاد.
اینبار هم او را
#غریب گیر آوردند و مظلومانه زدند، مثل ده سال پیش در دانشکده،
مثل همه بسیجیها و بچهمذهبیهایی که ده سال پیش در جریانات اغتشاشات۸۸ ، غریبانه و مظلومانه شهید شدند.
آن سال من وقتی به خود آمدم ،
و فهمیدم بازی خوردهام که دیگر دیر شده بود، که دیگر عشقم رهایم کرده بود و امشب هم وقتی او را شناختم که دیگر از نفس افتاده بود.
من باز هم دیر فهمیدم،
باز هم دیر رسیدم ،
و باز عشق پاکم از میان دستانم پر کشید و رفت.🕊
* * *
حالا بیش از سه ماه از آن شب میگذرد،
و انتخابات دیگری در پیش است. در این ده سال گذشته از آشوبهای خرداد ۸۸ و در این سه ماه گذشته از اغتشاشات بنزینی آبان ۸۸ ، نمیدانم چند مَهدی مثل مَهدی من به خاک افتادند تا با خون پاکشان، نقش نحس و نجس
#خائنین را از دامن کشور پاک کنند،
اما حداقل میدانم ،
که تنها چهل روز از شهادت مردی گذشته که عشق این ملت بود.
فاصله شهادت مظلومانه مَهدی پیش چشمانم تا داغ رفتن
#حاج_قاسم، دو ماه هم نشد و همین مُهر داغهایی که پی در پی بر پیشانی قلبم نشسته برایم بس است تا دیگر بازی نخورم.
جمهوریت"
بگذار بگویند انتخابات تشریفات است، بگذار مدام با واژههای "
"اسلامیت" بازی کنند ....
و به خیالشان مردم را در برابر حاکمیت قرار
دهند؛ انگار پس از شهادت سردار، به راستی بیشه را خالی ز شیران دیدهاند
که دوباره هوایی فتنه شدهاند!
امروز وقتی میبینم سرلیست انتخاباتیشان
یعنی «مجید انصاری» همانی است که سال 88 صحنه گردان اغتشاشات بود،
وقتی میبینم هنوز از تَکرار خاتمی خط میگیرند که آن روزها و هنوز ارباب فتنه است، وقتی میبینم همچنان لقلقه زبان رئیس جمهور منتخبشان سلام بر خاتمی،
#حمله به شورای نگهبان و سیستم انتخابات کشور و
مخالفت صریح با نص
#رهبری است،
چرا باور نکنم که دوباره آتش بیار
معرکهای دیگر شدهاند و اگر کار به دست اینها باشد، باز هم باید مَهدیهای زیادی را به پای فتنههایشان فدا کنیم تا ایران باقی بماند؟
هنوز دلم از درد دوری مَهدی در همه این سالها میسوزد!
هنوز از آن شبی که در پهلویم غریبانه جان داد، آتشی به جانم افتاده که آرامش ندارد!
به خدا
همچنان از داغ فراق حاج قاسم پَرپَر میزنم
و از آن روزی که پس از
شهادت سردار،
#ظریف باز هم حرف از
#مذاکره با آمریکا زد، پیر شدم!
پس به خدا دیگر به این جماعت رأی نخواهم داد،
انگشت من نه از جوهر که از
#خون_شهیدانم سرخ است و این انگشت را جز به نام نمایندگانی که پاسدار پایداری ایران باشند، بر برگه رأی نخواهم زد.....
"پایان"
🇮🇷نویسنده؛ فاطمه ولی نژاد
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓
@romankademazhabe
┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛