رمـانکـده مـذهـبـی
🌸🌸🌸🌸🌸 🍁باغ بی برگی 🍁 قسمت44 الهه رحیم پور {مَن به اندازه ی غم هایِ دلم پیر شدم..} با صدای آلارم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🍁باغ بی برگی 🍁 قسمت45 الهه رحیم پور نگاه گُنگم را به کاغذ کوچک در دستم دوخته بودم ... منظورش را نمیفهمیدم ... آیا این اسم یک کُد است ؟ یا واقعا چنین شخصی وجود دارد؟ اگر وجود دارد چه ارتباطی با من و میثاق دارد؟ چرا یک آدم ناشناس باید این کد را به این شیوه به من برساند؟ در افکار خود غرق بودم و حساب زمان از دستم در رفته بود... صدای زنگ موبایل که به گوشم رسید به خودم آمدم... ساعت از ۸ گذشته بود و ریحانه پشت خط بود ... گوشی را جواب دادم و بعد از کلی معذرت خواهی گفتم سریعا خودم را به مدرسه میرسانم ... قبل از حرکت به سرم زد تا با خانم سالاری تماس بگیرم و بپرسم دیروز مهرناز زرین از چه ساعتی در دفتر حضور داشته... شماره اش را گرفتم و چند لحظه بعد صدای مهربانش در گوشم پیچید: -سلاام خانم شکیب ...خوبید؟ فورا در جواب حرفش گفتم: -آرووم خانم سالاری ... کسی نفهمه با من داری حرف میزنی... در ضمن ببخشید..سلام . صدایش را کمی پایین آورد و گفت: - چشم خانم... جان بفرمایید؟ - خانم سالاری ..‌ یه سوال ازت دارم نمیخوام هیچکسس بفهمه که من زنگ زدم و این سوالو کردم ... میخوام راستش و بگی خب؟ - چشم خانم..شما جون بخواه ‌.. جانم؟ - جونت سلامت.... بهم بگو دیروز خانم زرین از چه ساعتی اومد دفتر ؟ - اومم.. والا فک کنم ۷ونیم بود .. - وسط تایم کاری از دفتر بیرون نرفت؟ - نه ... تا ساعت ۵ عصر همه دفتر بودیم. -آهاان ...باشه... ممنونم . - چیزی شده خانم؟ - نه عزیزم ... مشکلی نیست‌. - ببخشید خانم فضولی نباشه! ... سوگند جون دیگه نمیان؟ - انشاءالله یکم اوضاع روحیش بهتر شه میاد... شما دعا کن ختم به خیر شه همه چی . فعلا . - چشم رو چشمم ..خدانگه دار. ......................................................... راز پشت راز .... نشانه پشت نشانه و ترس پشت ترس... احساس میکردم در حساس ترین برهه زندگی ام هستم و این بدبیاری ها و نحوست ها قرار نیست سایه سنگینش را از سر زندگی ام بردارد... حالا که فهمیدم مهرناز زرین آن کسی نبوده که تا خانه ام نفوذ کرده ...مسئله پیچیده تر و مبهم تر شده بود . پس میثاق با چه کسی مسئله را به قول خودش حل کرده بود؟ آن عکس... این فال عجیب و غریب و این پنهان کاری میثاق ...کلاف این راز را حسابی سردرگرم کرده بود و من کسی را نداشتم تا معماها را برایم حل کند ...پس باید خودم دست به کار میشدم . ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ @romankademazhabe ┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛