رمـانکـده مـذهـبـی
❤️رمان شماره : 141 ❤️ 💜نام رمان : سجده بر یک فرشته 💜 💚نام نویسنده: … 💚 💙تعداد قسمت : 40 💙 🧡ژانر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗سجده بر یک فرشته💗 قسمت اول ................................................ أَلَمْ‌ أَعْهَدْ إِلَيْکُمْ‌ يَا بَنِي‌ آدَمَ‌ أَنْ‌ لاَتَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ‌ إِنَّهُ‌ لَکُمْ‌ عَدُوٌّ مُبِينٌ‌ آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟! ................................................ با صدا الله اکبر بیدار.شدم.دستمو.بلندکردم.نگاهی.به.ساعت..انداختم.دستی.به.صورتم.کشیدم.اصلانفهمیدم.کی.خوابم.بردپا.شدم موذن مسجدمون صدای.دلنشینی.داره.که هر شنوده ای رو تحت تاثیر قرار میده کش.کوسی.به.بدنم.دادم.بلند.شدم پنجره اتاقم روبه.روی.حیاط.مسجده اتاقم.درطبقه.دومه.که دید.کامل.به.حیاط.مسجد.را.دارم... کمی.خم.شدم.که.دیدم پیش نماز مسجدمون حاج حسین داره کنار حوض.مسجد وضو میگیره البته یه چند ماهی از شیوع ویروس کرونا تو ایران میگذره نماز جماعت به اون صورت که قبل ازکرونا برگزار می‌شد دیگه برگزار نمیشه هر چند خادمین مسجد همیشه بعد از تمام شدن نماز جماعت، مسجد رو ضدعفونی میکنند... دلم پرکشید برای نماز جماعت روزها قبل کرونا که با برادرم محمد به مسجد میرفتیم... برگشتم به عکس رو میز که دونفری گرفته بودم لبخندی زدم برادرم پزشکه با یه سری از دوست هاش به مناطق محروم خوزستان رفته... هرچند آمار کرونا پایین اومده اما باید رعایت کنیم چون با رعایت نکردن شیوه نامه ها دوباره به اوج خودش میرسه... همون روزها اول کرونا زمانی که کمبود ماسک که به خاطر بعضی افراد سودجو این مشکل ایجاد شده بود و قیمت یه ماسک بدون فیلتر با عدم تزریق تو بازار راحت قیمتش چند برابر شده بود... بچه های جهادی تو تمام کشور دست به تولید ماسک زدن تو هیئت ها با اینکار قیمت ماسک به طرز باور نکردنی کاهش پیدا کرد... منو دوستم تصمیم گرفتیم تو این کار خیر مشارکت کنیم برای همین به جمع هیئتی ها پیوستیم... خیرین دست به دست هم داده بودن یکی مواد اولیه تهیه میکرد اونم بصورت رایگان کسانی که خیاطی بلد بودن با چرخ خیاطیشون به کمک هیئتی ها اومدن... کمک برای شکوفایی کشور همه در غم هم شریک بودن حس و حال خوبی داره... بعضی از آدما فکر می کنند عبادت تنها نماز خواندن و روزه گرفتنه عده ای که تو غفلت و نادانی و خودخواهی خودشون فرو رفتن که اگر در برابر جلو چشمشان هم ، نوع خودشان از گرسنگی بمیرند ناراحت نمی شند مکرر میبینم که اینگونه افراد حتی در مسافرت های عبادی مانند زیارت و حج، تمام اوقات خود را به زیارت و دعا و اعمال فردی می گذرانند و هیچ توجهی به همراهان و همسفران خود نمی کنند ،با اینکه می دانند در میان آنها افراد ضعیف و ناتوان وجود داره که به کمک و مساعدت نیازمندن... یک فرد مسلمان هیچ وقت نباید نسبت به ناراحتی و گرفتاری های سایر مسلمانان بی تفاوت و از اوضاع و احوال اونا بی خبر باشه ، چون اگر بی تفاوت باشه ناخودآگاه دچار خود خواهی می شه. که جز به خود به هیچ کس دیگه ای فکر نمیکنه... درحالیکه خدا میفرماید: در راه نیکی و پرهیزگاری به یکدیگر کمک کنید. نگاهمو از مسجد گرفتم که برم وضو بگیرم همیشه سعی میکنم که نمازامو اول وقت بخونم... یه جایی خوندم یک نفر پیشه یه عالم ربانی به نام شیخ حسنعلی اصفهانی «نخودکی» میره ومیگه: سه قفل(مشکل)در زندگی‌ام وجود دارد و سه کلید(راه حل)از شما می‌خواهم! قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم، قفل دوم این‌که دوست دارم کارم برکت داشته باشد و قفل سوم این‌که دوست دارم عاقبت‌به‌خیر شوم. آیت الله اصفهانی بهش میگن: برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم هم نمازت را، اول وقت بخوان! اون جوان بهش میگه :سه قفل با یک کلید؟! آیت الله بهش می فرماید: نماز اول وقت شاه کلید تمام مشکلات است. با خودم میگم حتما یه چیز تو نماز اول وقت هست که اینقدر بزرگان دین سفارش کردن به خوندنش... نماز که با حضور قلب باشه این خصوصیت داره خیلی فکر کردم در مورد این موضوع به این نتیجه رسیدم اگه میخوام نمازم اون چیز باشه که بزرگان دین از قول امامان معصوم گفتن باید اول خودم اصلاح کنم چطور میتونم به معبودی سجده کنم که خلاف گفتارش رفتار کردم... با زبانم دیگری را آزار داده باشم یا پشت سر کسی حرف زده باشم غیبشتو یا قضاوتش کنم... دیگه به فکر این نمیکنیم که این نمازهای که خوندیم قبول شده یانه بعدا هم بگیم این همون نمازی که بزرگان سفارش به خوندنش کردن ولی روی ما هیچ تاثیر نداشته اون وقته که کم کم به راحتی رهاش میکنیم.