📚
#زنان_عنکبوتی
❤️
#قسمت_سی_ام
جلسه در خلوتی مجموعه و ساعت هفت شب آذر ماه تشکیل شد. سینا گزارش ت.م را داد:
– از دو جای دیگه هم گزارش خونه های مشکوک و رفت و آمدها رو داریم که مردمی بوده و براشون دیده بان گذاشتیم، اون جا هم همینه! درِ بسته، رفت و آمد زن ها با تیپ خاص، یکی دوتا مرد!
امیر اضافه کرد:
اما بچه های چند تا شهری که تماس گرفتیم و با کمک بسیج گشت محلی داشتند تا حالا خبر خاصی ندادن. گفتیم خونه های مشکوک که بی تابلو محل رفت وآمد مختلط هست رو هم بررسی کنند.
شهاب کمی قیافه اش در هم بود، سینا برایش ابرو بالا انداخت:
– شهاب آخر عمری کارت به کجا کشیده!
شهاب اخم کرده نالید:
– دیر و زود داره، سوخت و سوز نداره!
دنبال کردن فروغ خودش یک مسئله بود:
– نذر کردم از دست فروغ راحت شم تا بیست سال پیاده برم تا خونه ی مادر زنم و برگردم!
چشمان سیاه سینا چنان درشت شد که حال بد شهاب از قیافه اش باز شد:
– یه دختر تربیت کرده که فکر و ذکرش این چیزا نیست. رحمت و نعمت داده خدا با هم!
معطل شدن بیرون آرایشگاه ها و آتلیه ها و حالا باشگاه ها که این دو روز اضافه شده بود، حس و حال شهاب را گرفته بود!
آرش همان طور که خیره ی صفحه ی لب تابش بود، بلند بلند تحلیل های ذهنش را گفت:
– گاهی باید یه کاری انجام بدی؛ متفاوت. حالا چرا؟ چون اگه موفق بشی که بردی، اگه هم موفق نشی برد کردی.
سینا چشم ریز کرده بود توی صورت آرش:
– و این کار متفاوت؟
آرش لب برچیده نگاه از صفحه گرفت. تازه متوجه شده بود که حرف ذهنش را بلند گفته است و وقتی صورت منتظر شهاب و سینا را دید ادامه داد:
الان شکستن فضاست. یعنی یک فضایی را که حد و حدود داره، قانون داره، اگه کاری کنی که همه فکر کنن می شه حدش رو، قانونش رو ندید گرفت.
خرابش کرد. شکستش داد… حتی اگر زود هم این حریم شکنی جمع بشه باز هم ریز موج تولید کرده… تصویر بد تو ذهن ها گذاشته… دیگه کات نمی شه و تمام. این اولین هنجارشکنی در حرکت هاست. شکستن ها! باید بتونیم حرکتشون رو متوقف کنیم، اما میشه شکستن حدود رو هم متوقف کرد؟ خرابی ذهنا رو ترمیم کرد؟ یک موسسه شده سه موسسه. بدون تابلو و سروصدا…
دستانش را بالا آورد و به هم کوبید. کمی مکث کرد و وقتی دید بچه ها دارند خوب گوش می دهند سر تکان داد و سکوت کرد.
شهاب اما ادامه داد:
بالاخره هر کاری مخاطب خودش رو داره. هرکاری پول پاش بریزی مثل آب و کود، رشد می کنه. پول همیشه آرزو برآورده کنه هرچند سطحی و مقطعی.
سینا سری تکان داد و گفت:
– مواد مورد لازم: آدم هایی که سطحی فکر می کنن و عقلشون به چشمشونه و اولویت زندگیشون پول و پست و شهوته!
آدم های زرنگ که از همین پول و شهوت استفاده می کنن برای رسیدن به اهداف خودشون!
– خوبه دیگه! بی نتیجه نیست برای سرمایه گذار. الان آمریکا و انگلیس توی بعضی از کشورها خرج کردند،
منابع زیرزمینی و سرمایه های اون کشور دستشونه! دیگه به مردم هم کاری ندارن! به درک هر طور زندگی می کنن!
🕸🕸🕸🕸🕸
ادامه دارد 🕸🕸🕸🕸🕸
┄┅┅✿💐🍃💕🌹🌸✿┅┅┄
@ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
کانال رپلای (دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان های ما و pdf رمان های دیگری)👇🏻👇🏻👇🏻
@repelay