🌸🌿🦋🌿
🌿🌸🌿
🦋🌿
🦋
#رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿
🌸نویسنده: میم بانو🌸
🌿
#قسمت_صدم
علیرام پسر خوبیست اما وقتی دل باخته شخص دیگری باشی ، هیچ احدی به چشمت نمی آید ، حتی اگر یوسف ثانی باشد .
دلم میخواهد هر چه زودتر علیرام من را کنار بگذارد و دیگر به سراغم نیاید .
اذیت های شهروز و دل بیقرارم کم بود ، حالا باید در برابر اصرار های علیرام صبر پیشه کنم .
مگر یک انسان آستانه ی صبرش چقدر است ؟
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
روز ها یکی پس از دیگری میگذرند و کم کم زندگی ام شکل دیگری به خود میگیرد .
بیقراری های گاه و بیگاه دلم ، هر روز بیشتر از روز قبل من را تحت فشار قرار میدهد ، اما همین که فعلا شهروز کاری به کارم ندارد برای من خوشبختی محسوی میشود .
۲ دی ماه هم گذشت و من یک سال به سنم اضافه شد ، و به عبارتی دیگر یک سال از زندگی فانی ام کم شد .
۲ دی ماه شمع تولدم را به امید روزی که بیقراری های دلم آرام بگیرد ، یعنی روزی که مخاطب بیقراری های دلم به میل خواسته خودش نه جسمش ، بلکه روحش در کنار من باشد ، خاموش کردم .
علاوه بر من شهروز هم در ۱۱ بهمن ماه یک سال از عمر فانی خود را از دست داد .
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
زیپ چمدان را میبندم و آن را از اتاق خارج میکنم .
با صدای بلند میگویم
+مامان من چمدونمو دوباره چک کردم ، هیچی از قلم نیوفتاده .
مادر خطاب به من میگوید
_باشه پس لباساتو بپوش وقتی خواستی بری با خودتت ببرش .
+چشم
دوباره به اتاقم بر میگردم و مشغول تعویض لباس هایم میشوم .
به خاطر عید نوروز همگی تصمیم گرفته ایم همراه عمو ها و خانوادهایشان به ویلای عمو محسن در آمل برویم .
ویلایی که طبق گفته های شهریار بسیار دنج و بزرگ ، نزدیک به دریا و در عین حال نسبتاً ساده و شیک است .
بعد از پوشیدن لباس هایم همراه چمدانم سوار ماشین میشوم و منتظر برای آمدن پدر و مادرم ناخواسته در فکر بی قراری های دلم فرو میروم .
گاهی اوقات فکر میکنم نکند عشق من بشود نثل عشق پیروانه به شمع ؟
نکند مثل پروانه گرد شمعم بگردم و آخر بسوزم ، درحالی که نه سودی به من میرسد نه به شمعم ؟
اگر من بسوزم و برای او اهمیت نداشته باشم چه ؟
بعید میدانم اینطور باشد ، بعضی نگاه های سجاد که تازگی معنیشان را فهمیدم نشان از خنثی بودن نسبت به من نمیداد ، اما هیچ دلیلی وجود ندارد که بخواهم تضمین کنم احساس سجاد هم مثل احساس من است .
&ادامه دارد ...
🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿
📚
@ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay