🔴برای سیدابراهیم همین اردیبهشت هفت سال پیش بود که اولین بار در مصلای اهواز تو را دیدیم؛ برای ما که یک ماه بود دل به مرامت سپرده بودیم و با بچه‌ها شبانه روز برای رأی آوردنت کار می‌کردیم اسطوره صداقت و عدالت شده بودی، سید محرومان شده بودی، راه نجات از بحران بی‌تدبیری و فریب و سوء‌مدیریت... آن اردیبهشت و انتخاباتش به تلخی تمام شد؛ نه آنطور که ما می‌خواستیم ولی تو دیگر اسطوره و امید ما شده بودی. گرچه زخم تهمت‌ها و بداخلاقی‌ها نسبت به تو ما را آزرد؛ اما دیدیم چگونه خدا به تو عزت داد و به رقیب بی‌اخلاقت ذلت. چهار سالِ خسارت بار دیگر گذشت و دوباره آمدی و شدی رییس‌جمهور مردمیِ مردمی خسته و ناامید؛ کمر بستی به جبران عقب ماندگی‌ها، دلجویی از خسته‌ها، دست کشیدن روی سرناامیدها؛... مرامت خستگی نمی‌شناخت، خناسان و بدخواهان در رسانه‌هایشان تخریبت می‌کردند، تهمت می‌زدند، توهین می‌کردند، آزرده می‌شدی اما پای اراجیفشان وقت نمی‌سوزاندی، از سرعتت کم نمی‌کردی، مردم به چشم خود می‌دیدند چقدر با همه فرق داری؛ افتتاح پشت افتتاح پروژه‌های خاک خورده، سر پا کردن کارخانه‌های تعطیل شده، باز کردن گره‌های کور، تکبر نداشتن در اصلاح مسیرهای اشتباه، حسن خلق و تواضع، رفتن میان مردم دورترین نقاط، سخن گفتن فروتنانه با آن‌ها، عمامه و قبای خاکی، کفش گلی، محاسن بهم ریخته، چشمان خسته از بی‌خوابی و صدای تحلیل رفته... همه را دلبسته خودت کردی سیدابراهیم، حتی بدگویان هم یواشکی دوستت داشتند؛ تا اینکه در روزهای آخر اردیبهشت، در ایستگاه آخر خدمت، بعد از گعده با مردم دورترین نقطه کشور، همان‌ها که شاید تابحال یک فرماندار را هم در روستایشان ندیده بودند و حالا رییسِ جمهور دل به دلشان داده بود، به سوی پروردگار پر کشیدی. همه در بهت فرو رفتند. در مصلای اهوازِ ما مردم این‌بار در سوگ نبودنت جمع شده بودند؛ بختیاری‌ها ساز عزا می‌نواختند، زن‌های عرب هوسه می‌خواندند و سینه می‌زدند؛ مردم مثل عزیز از دست داده‌ها با گریه همدیگر را در آغوش می‌کشیدند و تسلیت می‌گفتند؛ در همه جای کشور همینطور بود. در همه شهرها و روستاها همه با چشم خود دیدیم چگونه کثرت‌ها وحدت شده و در سوگ یک نفر بی‌قراری می‌کند. همه شکل‌گیری «امر ملی» را حول محور رییس‌جمهورِ شهید دیدند... اما سیدابراهیم، قرار نبود ناتمام رهایمان کنی و بروی سید، تازه دلخوش کرده بودیم که روزگار سختی رو به اتمام است چون اموراتمان دست مرد صادق و متعهدی افتاده، مردی که تا آخر پای عهدش ایستاده. اما چه می‌شود کرد؛ در تقدیر احکم الحاکمین بناست این ملت باز هم سر جلسه امتحان بنشیند! 📝 http://eitaa.com/joinchat/3364487185Ca303041715