▪ پس از واقعه کربلا یزید بر این بود که با دیدار‌های مکرر در دربار خود با اسراء کربلا و امام سجاد (ع) بهانه‌ای را برای قتل حضرت (ع) پیدا کند. ▪در بسیاری از کتاب‌ها آمده است: یک روز امام را به کاخ خود فرا خواند و از او سوالی پرسید. ▪امام(ع) در حالی که تسبیح کوچکی را در دستش می‌گرداند، به او پاسخ داد. ▪یزید گفت: «چگونه جرأت می‌کنی موقع حرف‌زدن با من تسبیح بگردانی؟» ▪امام فرمودند: «پدرم از قول جدم فرمود: هر کس بعد از نماز صبح، بی‌اینکه با کسی سخن بگوید، تسبیح در دست بگیرد و بگوید: ▪ «اللهم انی اصبحت و اسبحّک و امجدک و احمدک و اُهللک بعدد ما ادیر به سبحتی» ▪ سپس تسبیح در دست، هر چه می‌خواهد بگوید، تا وقتی به بستر می‌رود، برایش ثواب ذکر گفتن منظور می‌شود ▪. پس هر گاه به بستر رفت، باز همین دعا را بخواند و تسبیح را زیر بالش خود بگذارد، ▪تا موقع برخاستن از خواب نیز برای او ثواب ذکر خدا منظور می‌شود. من هم به جدّم اقتدا می‌کنم» ▪یزید گفت: «با هیچ کدام از شما‌ها سخنی نگفتم، مگر اینکه جواب درستی به من می‌دهید.» پس به او هدایایی داد و دستور داد امام را آزاد کنند.» ▪در روایتی نیز امام سجاد (ع) به «منهال» فرمودند: «هیچ بار نشد که یزید ما را احضار کند و ما گمان نکنیم که می‌خواهد ما را بکشد.» ▪به هر حال با توجه به شواهد متعدد تاریخی، یزید بار‌ها تصمیم قطعی به قتل امام سجاد و همراهان ایشان داشته، ولی خداوند هر بار آن‌ها را نجات داده است. ▪▪▪▪ ▪دستگاه اموی با گذشت زمان به شیوه‌های مبارزاتی امام سجاد (ع) پی برد و ▪ دریافت که ادامه حیات امام با شرایط و اوضاع زمامداری آن‌ها نمی‌سازد؛ ▪لذا تصمیم به قتل حضرت (ع) گرفتند. به طور کلی می‌توان چهار عامل مهم را انگیزه دستگاه حاکم از قتل امام برشمرد:  ▪* 1- وسعت نفوذ امام. در طول ۳۵ سال بعد از واقعه کربلا، امام از طریق دعا‌ها و نشر معارف اسلامی به تدریج توانست یارانش را منسجم کنند و آگاهی‌های لازم را به آن‌ها بدهد که این خطر بزرگی برای دشمن به حساب می‌آمد.  ▪*2 - بغض و حسادت. عبدالملک، هشام و ولید و حتی جمعی از بزرگان بنی امیه به امام سجاد علیه السلام حسادت می‌ورزیدند؛ چرا که مردم از روی فهم و درایت به امام عرض ارادت می‌کردند. ▪* 3 - افشاگری. امام سجاد علیه السلام در فرصت‌های بسیار و از داستان شهادت پدر و اسارت و مظلومیت خود و خاندانش سخن‌ها می‌گفت که این خود نوعی افشاگری رسمی علیه ظلم بنی امیه بود. ▪*4 - ترس از قیام. دستگاه خلافت تصوّر می‌کرد که اگر امام عَلَمی بلند کند بخاطر محبوبیت و نفوذ معنوی آن حضرت حتی کسانی که دوست اهل بیت هم نیستند زیر آن پرچم جمع می‌شوند و قیامی بزرگ علیه حکومت آنان به وجود خواهد آمد. @rooshanfekr