🏴 🔹به مناسبت شهادت (ع) 👤 شاعر: عبدالکریم خاضعی نیا 🥀آشنای دردهای بی نشان داغدار کربلا در هر زمان ای که دادی هستی ات را ناگهان در میان غسل با اشک روان مثل زهرا زخم هایت شد عیان .... 🥀السلام ای آفتاب چهارمین ای امام و مقتدای اهل دین راوی روز دهم تا اربعین سیدالسجاد زین العابدین السلام ای مقتدای کاروان ... 🥀ای صبور سرفراز کربلا کاروان را در اسارت رهنما زخمی صد باره این ماجرا تشنه و تب دار و با غم آشنا قهرمان با وقار و خطبه خوان .... 🥀قصه ی سر را تو از آغاز گو از عمو از دست و از پرواز گو قصه ی حلقوم و تیرانداز گو از خرابه از رقیه بازگو لعنت و نفرین حق بر ظالمان .... 🥀سجده گاهت بوی تربت می دهد بوی تنهایی و غربت می دهد بوی خون بوی شهادت می دهد شرح غم های اسارت می دهد سجده گاهت شاهد فصل خزان ... 🥀دست هایت در اسارت بسته بود جانت اما از اسارت رسته بود جسم تب دار شریفت خسته بود روی قلبت آتشی بنشسته بود ای که دستت تکیه گاه آسمان ... 🥀از پدر تنها سری بر نیزه ماند موی پر خاکستری بر نیزه ماند چشم خونین و تری بر نیزه ماند سایه ی بالا سری بر نیزه ماند گریه می کردی به حال سایه بان .... 🥀دیدن صحرا و امواج سراب دیدن مشک و صدای سرد آب دیدن آرامش طفلی بخواب می کشانَد خاطراتت تا رباب یاد تیر و یاد اصغر الامان ... 🥀آمدی از کوفه ی نیرنگ و رنگ از میان بارش یک ریز سنگ خطبه خواندی بی مهابا بی درنگ کوفه را گفتی دیار مکر و ننگ شاهد دندان و چوب خیزران ..... 🥀شام، عید و خنده و آوازه بود چشم های هرزه بر دروازه بود زخم نیش و سنگ بی اندازه بود چشم بابا پر ز اشک تازه بود سوختی هر لحظه تا اعماق جان .... 🥀کربلا فصل بهارت را گرفت کربلا دارو و ندارت را گرفت کوفه و کاخش قرارت را گرفت آب چشم اشکبارت را گرفت شام پیرت کرده ای تازه جوان 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10