🥀 (در هجوم سواران در عصر عاشورا زیر دست و پای اسب‌ها به شهادت رسیدند... مادرشان را «ام بشر» دختر «مسعود انصاری» گفته‌اند.) 🍂 وقتی به دامن ناامن صحرا می‌گریزید می‌توان فهمید در خیمه‌ها چه خبر است.. 🥀 افراشته های شعله‌ور که جرقه‌ای به لبه روسری‌تان سنجاق کرده‌اند یا شراره‌ای به گوشه دامنتان پاشیده‌اند... 🍂 کدامین دست شما را به کدامین خیمه برگرداند؟ 🥀 بروید و تکه‌ای از عاشورا شوید! تکه‌ای از عمو شوید آنگاه که اسب‌ها جولانگاهی ملکوتی‌تر از او نمی‌یابند.. 🍂 رفیقان فاطمه و سکینه! کو نگاه ستایشگر عمه که باز شانه به شانه بالیدن شما را لذت ببرد و نجابت پچ‌پچ‌های دخترانه‌تان را لبخند زند؟ 🥀 اسب ها نزدیک‌تر می‌شوند.. هجوم شن.. شیهه اسب.. نعره سواران.. صدای شکستن.. 🍂 اسب‌ها می‌گذرند، سوارانشان نیز.. شن‌ها فرو می‌نشینند و شما دو یاس شکسته‌اید افتاده در گذرگاه خورشید غبارآلود کربلا... 🥀 و چه سخت است نازکای درهم شکسته قامتتان را در کربلا گذاشتن و گذشتن... ✍🏻 🏴🕯🏴🕯🏴🕯🏴 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10