سناریوی تَکراری در کلاس درس بزرگی نشسته بودم. زیبایی کلاس و امکانات فوق العاده آن زبان زد خاص و عام است. استاد و شاگردان آن اکثرا جزو ممتازین و رده های بالای علمی هستند. منظم بودن و روی روال بودن تمامی امور نشان دهنده مدیریت صحیح و همکاری و همدلی تمامی اعضای مجموعه است. اما گاها افرادی هم پیدا می شوند که به دلایل شخصی و منفعت طلبی فردی دست به اقداماتی زده و این نظم را مختل می کنند. مثلا از حقوقشان ناراضی اند و یا از توجه کم مدیران ناخرسندند و یا از دیده نشدن زحماتشان شاکیند. گرچه راهکار صحیحی برای حل این مشکلات وجود دارد، اما سناریویی غلط، هم آینده خود و هم آرامش شاگردان و اساتید را برهم می زند. بعنوان مثال مسئول صوت جلسه با اختلالی جزئی در صدا هنگام شروع جلسه، شروع به دویدن و حل مشکل صدا کرده و از بروز این اختلال اظهار ناراحتی و بی خبری می کند. گاها اوضاع خرابی که خودساخته بوده از کنترل خارج گشته و کنترل اوضاع از دست او بیرون می رود. و اگر صبر و حوصله استاد و شاگردین نبود، او تا آستانه اخراج هم پیش خواهد رفت. اما به هر حال این حافظه شاگردان و بصیرت ایشان است که مانع وقوع این سناریوی تَکراری می شود. زیرا مسئولی که دل به بی بصیرتی و کم حافظگی اطرافیانش خوش کرده باشد، مدام این سناریوی تَکراری را به اجرا در می آورد. این کلاس درس، نمونه کوچکی از جامعه ثروتمند و پر از نعمت و ذخایر گرانبهایی است که با مدیریت صحیح، امکان رساندن کشور به بالاترین درجات مادی و معنوی در سطح جهان را داراست. اگر مدیر جهادی، انقلابی، حزب اللهی، مردمی، مومن و شجاع باشد؛ هرگز نیات مادی و فردی خویش را در رفتارهای مسئولیتی خویش بروز نخواهد داد. به امید افزایش حافظه تاریخی مردم، تا مانع تَکرار انتخاب اشتباه شود. مجتبی میرزایی