کسی که در بزرگراه چادر زد ! 🔹شخصی بود که از زندگی در شهر بدش می‌آمد و زندگی در کوه و دشت را بیشتر می‌پسندید. از بد روزگار مجبور شد به شهر بیاید و کنار یک بزرگراه چادر زد. لکن بعد از مدتی از بوق و رفت و آمد ماشین‌ها کلافه شد و چادر خود را در بزرگراه برپا کرد. 🔸مسئول دلسوز منطقه، بخاطر دلسوزی و اینکه نمی‌خواست او اذیت شود، گفت: جمع کردن چادر این بنده خدا از وسط بزرگراه باید باشد نه اجباری! 🔹شخص چادر نشین هم با استقبال از این صحبتها گفت خیلی خوب است ولی من که اقناع نمی‌شوم😁 و شما حتما باید بزرگراه را ببندید ! ولی در هر صورت شما باید مرا اقناع کنید نه اجبار! 🔸خلاصه همینطور چند روز وسط بزرگراه بود و در جایی که ممنوعه چادر زده بود و می‌گفت الا و لابد باید بزرگراه را کنید !!! 🔹آخرش بعد از اینکه اقناع نشد و صدای مردم و اهالی هم درآمده بود، پلیس اومد چادرش رو جمع کنه که شروع کرد به فحاشی و ناسزا که شما ظالمید و ایادی صهیونیست هستید و به مامورین حمله کرد (بعدا خودش می‌گفت که با کتک جمعش کردن ولی هیچ فیلمی از این کتک زدن جز چند کلیپ زیر کاپشن و در تاریکی نبود و میگفت خب نذاشتن من فیلم بگیرم!) 🔸آخرشم رفت مدام اینجا و آنجا گفت: وا مصیبتاااا چقدر ظلم شده به من و حکومت باید از من عذرخواهی کند ! و حتی خودش را با امام حسین علیه السلام مقایسه می کرد که من اینجا مثل امام حسین یکه و تنها بودم! سازمان جهانی شهرسازی نمی‌گذارد ما طبیعی و سالم زندگی کنیم! لعنت به بزرگراه و پلیس و حاکمیت که منو قانع نکردن! 😄