بالای منبر بود مردم را موعظه می‌کرد قوی و مظلوم صدای فرزندانش را شنید نفس نفس زنان پدر را صدا زدند اهل مسجد فرزندان را آرام کردند نزد پدر با حال زار و گریه آمدند چه شده است سیدان شباب اهل الجنة؟ مادر... مادر... مادر از ... و اینجا پدر از حال رفت دور او جمع شدند به هوش آمد گفت چه شده بر این مردم که جمع شده‌اند؟ گفتند آماده‌ایم تا همسرتان را تشییع کنیم. بروید منزل استراحت تا شما را خبردار کنیم. او نمی‌توانست آن موقع بگوید که وصیت خانمش آن است که مخفیانه او را تشییع کنند مخفیانه غسل و کفن و دفنش کنند. او از مردم ناراحت بود اما باید پیام مظلومیت مولایش را حتی بعد از شهادتش به گوش جهانیان می‌رساند. او آخرین جمله‌اش به محبانش این بود: سلام مرا به آنان برسان. السلام علیک یا سیدتی و مولاتی یا فاطمة الزهرا ایتها الصدیقة الشهیدة