کره جنوبی شهر شلوغی بود. هر چند اعصاب و روان یه دختر دورگه (ایرانی و کره ایی) یاری میکرد. او در اتاق خود نشسته بود و کل های آفتاب گردان و آکواریوم آبی به آنجا روح بخشیده بود. درحالی که او داشت بر روی بوم بزرگ خود نقاشی می‌کشید پسر قد بلند و مو مشکی ایی وارد شد و دم گوش او زمزمه کرد: وقت خوابه فرشته دورگه من! گل : کوکب سفید یا آفتاب گردون تقدیم به https://eitaa.com/hgigucuc از طرف جوانا