. امتیاز آوینی . آثار آوینی را که می بینید. از روایت گری هایش در جبهه تا مقالاتش در نقد غرب و جریان روشنفکری، گویی مثل اسفند روی آتش دارد می سوزد تا حرفی که به آن رسیده را به دیگران برساند. در روایت فتح، فیلم بازی نمی کند. آن صدای سوزناک و دیالوگ های ماندگار عین واقعیت است. خودش است، پول نگرفته تا پروژه بسازد. خودش ابتدا به آن حض و لذت رسیده و حالا دارد تراوشات واقعی قلب و ذهن خودش را به مخاطب انتقال میدهد. او پشت دوربین و روبروی دوربین دو شخصیت ندارد. اینطور نیست که جلوی دوربین شعار فمینیستی سر بدهد یا مدافع حقوق زنان باشد اما پشت دوربین آن کند که این روزهای در سینمای ما رخ می دهد. همه اینها یعنی یک رو دارد. خودش است. و چون خودش را بدون رتوش و بازی می بینید بر دل و جان می نشنید. . در نوشته ها، خط به خط می بینید چقدر برای انقلاب و ایران غصه میخورد. اما چرا؟ من معتقدم آوینی برخلاف بسیار از روشنفکران ما(حتی جلال و شریعتی) صاحب یک بود. او از یک سفر تاریخی بازگشته و متحول شده بود. او با یک "کل" شکست خورده به نام ایران در تاریخ معاصر مواجه بود که در حوزه استقلال، آزادی، شرافت استعمار و استثمار امانش را بریده بودند. چون آوینی از جنبه تاریخی، صاحب این ذهنیت بود که با این "کل" شکست خورده چه باید کرد و چگونه باید نجاتش داد پس از درک انقلاب، مدافع انقلاب در محیط روشنفکری سینما شد. محیطی که در آن اکثریت با او دشمن بودند. حتی خودی ها او را نفوذی می دانستند و تا لحظه آخر مورد اذیت و آزار همین خودی ها قرار گرفت. از آوینی بیاموزیم آن ذهنیت تاریخی را. -اهل-قلم -سیدمرتضی آويني