جنگ شناختی و استثمار عاطفی ✍ سید علیرضا آل‌‌داود در عصر جنگ مدرن، میدان نبرد به یک چشم انداز پیچیده و چند وجهی تبدیل شده است. شکل جدیدی از جنگ، معروف به جنگ شناختی، به عنوان یک میدان نبرد برجسته در حال ظهور است. جنگ شناختی قلمرو درک را در بر می گیرد و تمام جنبه های عملکرد فکری، از جمله عوامل ناخودآگاه و عاطفی را که بر تصمیم گیری انسان تأثیر می گذارد، در بر می گیرد. این یک رویکرد استراتژیک است که هدف آن تأثیرگذاری، حفاظت و برهم زدن نگرش ها و رفتارهای افراد و گروه ها با استفاده از روش های غیر جنبشی به موازات یا به جای اقدامات نظامی سنتی است. تأثیر جنگ شناختی را نباید دست کم گرفت، علیرغم اینکه اغلب از آنها به عنوان فعالیت های "منطقه خاکستری" یاد می شود. این عملیات برای شکل دادن به فرآیندهای تصمیم گیری، از بین بردن اعتماد در جوامع و ایجاد هرج و مرج طراحی شده است. دشمنان به طور استراتژیک درگیر جنگ شناختی در سراسر طیف درگیری می شوند و هدفشان این است که زیر آستانه رویارویی مسلحانه باقی بمانند. آنها از عملیات روانی و اطلاعاتی و همچنین تاکتیک های سایبری و مهندسی اجتماعی استفاده می کنند و از سوگیری های شناختی بهره می برند. این می تواند منجر به تبلیغات هدفمند و کمپین های اطلاعات نادرست شود که توانایی مردم را در تشخیص واقعیت از داستان تضعیف می کند و منجر به از دست دادن اعتماد به رسانه ها می شود. علاوه بر این، می تواند به افزایش قطبی شدن، به حاشیه راندن و استثمار عاطفی کمک کند. ادامه دارد