روایتی جالب از همسر شهید «مصطفی صدرزاده»
میگفت چند روز پیش به قاب عکسش نگاه کردم و گفتم: آقامصطفی!
حسابش دستته چند شاخه گل بدهکاری!؟ آخه مصطفی رسمِ محبتش این بود که لااقل هفتهای یکبار برام شاخه گلی میخرید و هدیه میداد…
فاطمهاش از اونور اتاق گفت: مامان!
خرج بابا زیاد میشه!
اگر بخواد همهٔ این مدت رو جبران کنه باید یه دستهگل شیک برات بفرسته!
امروز صبح بدون هیچ برنامهٔ قبلی از جایی زنگ زدن و دعوتمون کردن برا مراسم بزرگداشت مصطفی.
به محض ورودمون به مراسم، یک نفر با این دستهگل جلو آمد و گفت این رو آقا مصطفی برای همسرش فرستاده!
اینکه میگن شهدا زنده هستند، به اعتبار لفظ و کلام و تشبیه و استعاره نیست.
شهدا صرفا ناظر نیستند، حاضرِ فعالاند؛
مثل همین مصطفی صدرزاده
#شهید_مصطفی_صدرزاده
🇮🇷تبیین 🇮🇷روشنگري 🇮🇷
@roshangar313tabiin