🔴سینمای عرفانهای کاذب ✔️قسمت اول درآمد اندیشمندان مشکل تمدن امروز را منوط به عواملی می دانند؛ از جمله ناامنی فکری امروزه جهان را متاثر از ویرانگری رسانه می شمارند. ستایشی ماورایی از خورده فرهنگ های قدیم و نوعرفان ها ـ به عنوان گریزگاهی برای انسان معاصر ـ توسط رسانه های جهانی در حال پردازش است. انسان غربی از تکنولوژی و فقدان معنویت گم شده، سخت به تنگ آمده است و برای فرار از آن و جهت نزدیکی به تفکر ماورایی، در تلاشی مذبوحانه است؛ و چون راهنما و چراغ راهگشایی ندارد، فراوان به بیراهه رفته است. رسانه ای به نام سینما، پلی است که واسطه ارتباطی بین سنت ها و فرهنگ ها و ادیان و مذاهب با انسان امروزی است. در جهان امروز نگاه عرفانی مورد هجمه قرار گرفته و فیلم هایی که بیشتر نگاه اینچنینی دارند سعی می کنند جهان را به یک نسبت خوب نشان دهند، اما در طول مسیر به انحراف بر می خورند. آنها اصولاً بین عرفان صحیح و کاذب، تمیز قایل نمی شوند. از این مسئله نباید غافل ماند که چون سینما گران به موضوع عرفان و معنویت، توجه و تعمق لازم را ندارند، ناخواسته مروج تفکرات ناسالم می شوند. کارگردانان و فیلم سازان سعی دارند از جهان مادی بگریزند و به ماورا نظر کنند. ایشان می گویند چون هزاران راه برای رسیدن به خدا وجود دارد، پس هر کسی به طور شخصی می تواند آن را بسازد و تجربه کند! ترویج خرافات در رسانه اندیشة استفاده از سینما در دین و تبلیغ آن، با ایجاد تأثیر و کشش سینمایی، پدیده ای است که از سال ها پیش در دست سینمای غرب قرار دارد. از این روی غرب مدرن با یک معنویت مدرن، در سینما مواجه است که سعی کرده خود را به ماوراء نزدیک تر کند. این سینمای غربی رو به تفکرات و نحله های خود ساخته رفته است. سینمای غرب فعلاً به ترویج و تبلیغ دین و معنویت در قالب و مدل تجربه مدرن، مشغول است و سعی می کند با نوعی سازماندهی جدید و با قالب های ملوّن، رویکردهای دینی را با اصول دراماتیک تلفیق کند و اثری مهیج بیافریند؛ بی آنکه آن ترازها متکی به وجوه و مبانی اصیل دینی باشد. این نوع روایت گری بی مبنا، سال هاست که در دستور کار سینمای غرب است. رسانة سینما در جعل عرفان های کاذب توانسته است بسیار موفق عمل کند. در بین فیلم هایی که در ترویج عرفان های نوظهور رام الله، سای بابا، اکنکار، اوشو، کوئیلو، سخت سرمایه گذاری کرده است، می توان به فیلم «فریاد مورچگان» و در ترویج تفکر بودایی به فیلم «دوباره بهار» و در ترویج فیلم های انرژی درمانی و کیهانی به فیلم «دالان سبز» اشاره کرد (که این دو فیلم اخیر در سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده اند!) و کارگردانان بزرگی چون برسون و برگمن، اوزد، تارکوفسکی، سال ها به آنها پرداخته اند. اما ناگفته نماند این رویکرد معلول یک سری پرسش هاست که فیلم سازان غرب و شرق، به آن مبتلایند و باید به این پرسش های عرفانی، دینی با کلام سینمایی پاسخ داد؛ که پرسش هایی در بارة زمان، میرایی و ابدیت از این دسته اند. وقتی سینما گران در دیدگاه های خود به موضوعاتی دربارة بنیاد اساسی هستی، موضوع خیر و شر، شیطان و خدا، ایمان و کفر می پردازند نشان گر یک سری کشمکش های روحی و تشنگی معنوی ایشان است. @roshangari_114