فرقه های یهود
در ابتداء هر دینی از اختلاف و تشتّت آراء مصون و محفوظ است ولی با گذشت زمان تحت عوامل گوناگون معانی مختلفی از گزارههای دینی استنباط میکنند که همین امر باعث میشود تا فرقههای متعدد بوجود آیند.
در دین یهود نیز فرقههای مختلفی به وجود آمد که هر کدام برای خودشان معانی و تفسیرهای خاصی از متون دینی نمودند برخی از این فرقهها پر جمعیت و برخی کم جمعیت هستند. لازم به ذکر است که اکثر فرقههای شناخته شده پس از بازگشت یهود از بابل پدید آمدهاند و از فرقههای قدیمیتر اطلاع کافی در دست نیست.
اولین و پرجمعیت ترین فرقه یهودی فریسیان است که دو قرن قبل از میلاد پدید آمد و تا حال هم اکثریت یهود از آنان هستند اصل این فرقه به حسیدیم (به معنای پارسایان) بر میگردد که چهار قرن قبل از میلاد برای زدودن آثار بت پرستی و انحراف میان یهود، پدید آمد و در جنگهای مکابیان رشادتهایی از خود نشان دادند و شهید شدند و در قرن هیجدهم دو مرتبه در شرق اروپا موج تازهای به نام حسیدیم میان یهودیان آن مناطق پیدا شد که از این حرکت الهام گرفت.
عقاید دینی: آنان خدا را از جسم و جسمانیت منزه دانسته و برای اراده انسان راه میانه را قائل بوده و نیز رستاخیز مردگان و دادگاه عدل الهی را میپذیرند و در احکام عبادی نیز نماز و غیره را اهمیت میدهند و کتاب مقدس تورات را نوشته حضرت موسی میدانند و هر کسی منکرش باشد آنرا مرتد میدانند.[۶]
آنان در مقابل دستورهای خاخام ها صد در صد خاضع بوده و هیچ گونه مجادله با آنها را قبول ندارند؛ حتی قائلند که اگر آنها دست راستت را بگویند این چپ است تصدیق کن و مجادله نکن در نتیجه اجتهاد را قبول ندارند. یک سری عقائد خاصی دارند که بیشتر متناسب حزبهای سیاسی است تا دینی.[۷]
فرقه دیگر یهودیت صدّوقیان است و نام آن به نام صادوق بن اخیطوب که از طرف حضرت داوود ـ علیه السّلام ـ به کهانت منصوب شده بود مربوط میشود.[۸]
صدوقیان بر خود لازم میدیدند که سنتهای گذشته را حفظ کنند و با تفسیر به رأی فریسیان و آداب و عادت آنان مخالفت میورزیدند و بر خلاف فرقه فریسیان قائل به جسمانیت خدا بودند و میگفتند قربانی و هدایایی که در راه خدا میدهیم مانند چیزهایی است که به یک پادشاه بشری داده میشود. آنان قیامت و حیات اخروی را قبول نکرده، معتقد بودند جزا و سزای انسانها در همین دنیا داده میشود و عمل خوب نتیجه خوب و عمل بد نتیجه بد خواهد داشت. آنان بر خلاف فریسیان تورات شفاهی (تلمود) را قبول نداشته و افعال بشر را مخلوق خود انسان میدانند یعنی اختیار مطلق. بجای نماز به قربانی اهمیت ویژهای میدادند. با حضرت مسیح مخالفاند و همین طور مسیح منتظر را قبول ندارند و هیچگونه تمایلی به تلاش و کوشش برای حرکات انقلابی ندارند و هر چه که بنام دین یهود در حال حاضر است به همانها احترام قائلاند.[۹]
فرقه سوم: فرقه قارئون است که از کلمه قرأ در عربی و عبری آمده و در مقابل تفسیرهای تکلف آمیز فریسیان به قرائت کتب آسمانی اشاره دارد.[۱۰]
این فرقه کوچک پس از ظهور اسلام پدید آمده است و به غیر از عهد قدیم کتاب دیگری را قبول ندارند در عوض بر معنای ظاهری تورات تعصب میورزند و تعالیم شفاهی (تلمود) را انکار میکنند. رهبر آنان ابتدا یک ربّانی یهودی به نام عِنان بود که با ابو حنیفه معاشرتهایی داشته بنابراین تحت تأثیر اصطلاحات فقه اسلامی قرار گرفته و درعصر منصور دوانیقی در بغداد این فرقه را بنیاد نهاد، سپس فردی بنام بنیامین نهاوندی آنرا در ایران آن زمان ترویج کرد و تغییراتی ایجاد کرد و بجای قارئون، این فرقه را عنانیه نام نهاد.
این گروه اجتهاد در دین را قبول دارند و قائل هستند که اگر سلفی خطا کرده باشد باید خلف آنرا تصحیح کند.[۱۱] مباحث آنان در الهیات یهودی توجه محققان را بخود جلب کرده و در زمان گذشته اکثر قارئون در جهان اسلام زندگی میکردند، اکنون در اسرائیل، روسیه، اوکراین و کشورهای دیگر به سر میبرند.
فرقه چهارم: ثانویان که در لغت به معنای غیور و متعصب است، امّا بر گروهی اطلاق میشود که با شدت تمام بر سلطه رومیها بر فلسطین مخالفت میکردند.[۱۲]
اینان در خیلی از عقائد با فریسیان اشتراک دارند، ولی هیچ نوع تسامح در دین قائل نیستند و یک گروه تندرو به حساب میآیند جز حکومت خدا هیچ حکومتی را قبول ندارند و هر کسی از یهود را که با حاکمان همکاری داشته باشد از پا در میآوردند. آنان معمولاً خنجری در زیر لباس خود مخفی میکردند. و در فرصت مناسب هوا خواهان رومیان را میکشتند و از هیچ عمل شنیع اجتناب نمیکردند.[۱۳]
فرقه دیگر سامریان هستند که نامشان از منطقهای بنام سامره اخذ شده این منطقه بعد از تجزیه فلسطین مرکز کشور اسرائیل بود و پس از بازگشت از بابل و اسیری پدید آمد بعضی قائلاند مخلوطی از اسرائیل و آشوریاند.[۱۴]
این فرقه بسیار کوچک تنها پنج سفر تورات و کتاب یوشع را قبول دارد و ۳۳ کتاب عهد عت