«آه ای قلب من طاقت بیاور و پاره پاره نشو..
ای قلب من به تپیدن ادامه بده.. »
جگر گوشهات اگر روی دستانت پر پر شد ، اگر جوانت راست قامت رفت و پر پر برگشت ، اگر عزیز و آرام جانت بر زمین افتاد، اگر یادگاران عزیز برادرت به خون غلتیدن پاره پاره نشو..
قلب عزیزم .. آرام باش که دیدار نزدیک است.. غروب سرخیست و لحظهی آغوش نزدیک است..
چندی نمانده تا عاشقانه اورا در آغوش بگیری.. طاقت بیاور و به تپیدن ادامه بده..
آه ای قلب من که تیر زهر آلود را نوشیدی .. می بینی روی جمال معشوق را ؟ به خون بغلت که لحظهی آغوش است..
پ.ن:حقیقت این است که داستان عاشورا ، داستان عاشقانه ای بود ..
پر پر و به خون نشسته برای معشوق!
و ایا میشود غیر از برای عشق اینطور جان فدا کرد؟ میشود غیر از برای عشق اینطور هزینه کرد؟
_____
🪴رستینو؛ رشد تو، به سبکی نو
@rostino_ir