⏫
تنورِ دلم دم به دم تافتن/ مصیبت بود روز نا یافتن
💠 زیبایی اش چشمانم را کور کرده بود، به کلی فراموش کرده بودم که قبل ها، نشسته بودم و معیارهای همسر آینده ام را نوشته بودم، راستی کاغذش را کجا گذاشتم؟!
💠 کاغذ رنگیه کوچکی بود، از عمد، رنگی انتخاب کرده بودم که مقابل دختری که روبرویم می نشیند، خوش سلیقه جلوه کنم، شاید بین دفتر خاطرات گذاشته بودم و به خاطره ها پیوسته بود؛
🔰 اگر آن موقع ها می پرسیدی، به حدی کورِ ظاهرش بودم که برگه را به یاد نمی آوردم و شاید میگفتم: (مگر بهتر از این هم، دختری هست؟)، احتمالا انقدر حواسم پرت بوده که، آن همه معیار که هیچ، یک اخلاقِ ساده را هم نگاه نکردم که دارد یا نه
🔰 انگار این چهار سال، یک لحظه بوده، تا چشم بر هم زدم، همسرم زیبایی اش را به خاطر تصادف از دست داده بود و من مانده بودم و دو فرزند و همسری که دیگر اورا نمی شناختم.🌹
#متن_کوتاه
#قبل_ازدواج
@rowshangar_ir ⭕️