اهانت مسیح مهاجری به مراجع تقلید و نظام اسلامی بازخوانی مواضع موهن شیخ اعتدالی علیه مراجع و روحانیت شیعه/ به بهانه انتشار یادداشت موهن با عنوان خطر اشاعه فقه داعشی [صفحه ۲ از ۲] 🔹 امام تا آخر حیثیت مرجعیت خود را از حکومت جدا می‌دانستند و در منشور روحانیت هم به‌عنوان یک مرجع سخن گفتند؛ به آن‌ها که در حوزه رسوب می‌کنند و بیرون نمی‌روند، نهیب زدند که بروید با مردم باشید و برای آن‌ها کار کنید. یک نهیب دیگر هم به متحجرینی زدند که نمی‌خواهند قبول کنند که این لباس و علم رسالتی دارد. امام اصلاً از جایگاه حکومت با روحانیت و حوزه‌ها حرف نزده است. در نصب امامان جمعه که احکام آنها را امام امضا می کردند، به گلپایگان که رسیدند، گفتند اینجا را آقای گلپایگانی نصب کنند. با این‌که هم امام و هم آیت‌الله گلپایگانی معتقد بودند حاکم اسلامی باید اینها را نصب کند، امام به احترام مرجعیت، گفتند امام جمعه اینجا را آقای گلپایگانی نصب کنند. نظر امام را به آقای گلپایگانی گفتند و ایشان گفتند نه، امام باید تعیین کند. در نهایت آقای گلپایگانی با تشکر از امام گفت، پیشنهادم این آقاست، اما امام حکمش را امضا کنند که امام هم امضا کردند. می بینید که امام با این‌که‌ حاکم اسلامی بودند، باز از جایگاه مرجعیت وارد عمل شدند و خودشان هم به‌عنوان مرجع با یک مرجع دیگر اینگونه تعامل کردند. 🔻 آخر ماه رمضان برای اعلام عید فطر از امام می‌پرسیدند و ایشان می‌گفتند از مراجع بپرسید و بیشتر بر آقای گلپایگانی تکیه می‌کردند و هرچه آقای گلپایگانی می‌گفت، همان را اعلام می‌کردند. طبق رساله خود علما، یکی از راه‌های اثبات رؤیت ماه، حکم حاکم است، اما امام در تمام مدت این کار را نکردند. 🔸بعد از فوت آقای شریعتمداری، آقای گلپایگانی نامه تندی به امام نوشتند. ظاهراً بدون اینکه امام در جریان باشند، افراد تندرو در ماجرای تدفین و تشییع آقای شریعتمداری اقداماتی کرده بودند و آقای گلپایگانی به این واقعه اعتراض داشتند و همین را در نامه به امام نوشتند. یکی از اعضای دفتر امام می گفت اطرافیان، نامه را به امام ندادند، چون نگران بودند اگر امام آن را بخوانند ناراحت می‌شوند و برای قلبشان خوب نیست. البته بعدا متوجه شدیم امام آن نامه را در یک بولتن خوانده‌اند. او می‌گفت شب عید فطر آن سال از امام درباره هلال ماه و اثبات عید فطر پرسیدیم و در کمال تعجب دیدیم ایشان بازهم گفتند از آقای گلپایگانی بپرسید. این، از موضع مرجعیت است، نه حاکمیت و تمام موارد مربوط به حوزه این طور بود. 🔹حکمرانی مراجع و حوزه و روحانیت بر مردم، باید از جنسی غیر از حاکمیت حکمرانان سیاسی باشد. حکمرانی سیاسی از جنس قانون است ولی مرجعیت و روحانیت از جنس حکمرانی قلبی است که می‌توانند این را داشته باشند. امام این را داشت و از این موضع و جایگاه وقتی حرف می‌زد، همه می‌گفتند چشم. البته کسانی هم بودند که قبول نداشتند ولی چون این نفوذ را امام داشت، آنها هم تبعیت می کردند. از آدمی که موضع حق دارد و درست می‌گوید طبعا باید تبعیت کرد، ولی اکثریت امام را با جان و دل قبول داشتند و چون امام بر قلب آنان حکمرانی می‌کرد، هرچه می‌گفت قبول می‌کردند. @rozaneebefarda