دفاع از مرجعیت به گروه خون شما نمیخورد!
حسین شریعتمداری
[صفحه ۲ از ۲]
و از حق نباید گذشت و با عرض پوزش از محضر واجبالاحترام حضرت آیتالله صافی باید گفت، متاسفانه بیان نه چندان دقیق حضرت ایشان در سوءاستفاده طیف یاد شده بیتاثیر نبوده است. اگرچه ساحت حضرت آیتالله صافی و سوابق ایشان از این شائبه به دور بوده و هست.
۵- برای معرفی هویت واقعی جریان بدنام مورد اشاره که این روزها به سوءاستفاده از اظهارات حضرت آیتالله صافی روی آورده و به دروغ سنگ دفاع از مرجعیت را به سینه میزند، اشاره به چند نمونه از مواضع صریحاً اعلام شده آنها که فقط اندکی از بسیارهاست ضروری به نظر میرسد و میتواند از چهره واقعی این جریان هرزه سیاسی پرده بردارد. بخوانید!
« قرآن هم قابل نقد عقلی و تجربی است (!)... اثبات حق حاکمیت به معنای حقوقی آن برای خدا اشکالات فراوان دارد (!) ... آدم و حتی معصومین، خود به خود، بدون نظارت مردم و به طور اصولی در معرض انحراف هستند (!) ... قلم فقها در طول تاریخ آغشته به خون آزاداندیشان بوده است (!)... روحانیت، قشریگرا و انحصارطلب است. آنها عوامپرور و مقلدپرورند، نه عاقلپرور (!).... امام و شهید نوابصفوی خشونتگرا بودند (!).... آن دسته از جوانان که به مساجد میروند و یا کتب دینی میخوانند از نظر ساختار فکری ضعیف هستند (!) ... فرهنگ شهادت خشونتآفرین است (!)... روحانیت در طول تاریخ ایران سرسپرده مراکز قدرت بودهاند(!) ... تقلید از مراجع کار میمون است(!) ...»! و صدها نمونه دیگر از این دست!
نیم نگاهی به مواضع و نظرات علناً اعلام شده این جریان کاسهلیس غرب، به وضوح نشان میدهد که ادعای نگرانی آنها برای مرجعیت! دروغی شاخدار و در تضاد کامل با هویت این طیف آلوده و وطنفروش است و این ادعا قبل از آنکه تعجبآور باشد مضحک و خندهدار است!
۶- در دیگر سوی این ماجرا، شماری از فرزندان دلسوز و پاکباخته اسلام و انقلاب را میتوان دید که پای از رکاب انقلاب بیرون نکشیده و در همه روزهای بد حادثه به دفاع از اسلام و انقلاب و مردم این مرز و بوم در صحنه حاضر بودهاند. این طیف که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران غیراز دو مورد یاد شده نمونه دیگری از عدم تعامل خارجی سراغ نداشته و نمیدیدند با این تلقی که سخنان یاد شده همان دو نمونه را شامل میشود، به نقد اظهارات ایشان روی آوردند و با توجه به غیر دقیق بودن بیانات حضرت آیتالله صافی، برای طیف یاد شده که دشمنیهای پیدرپی و جنایات بیامان آمریکا و متحدان غربی و عبری و عربی شیطان بزرگ را نه فقط دیده و شنیده بلکه با گوشت و پوست خود لمس کرده و داغ برادران و پدران شهید خود را در سینه داشتند، بیانات ایشان قابل هضم نبود و البته در مورد یا مواردی از نوشته خویش اندازه نگاه نداشتند که دیروز طی یادداشتی خاضعانه از محضر جناب ایشان پوزش طلبیدند. اما در این میان اقدام دادستان محترم در شکایت از آنها تعجبآور و غیرقابل توجیه به نظر میرسد! به عنوان مثال، چندی قبل رکیکترین ناسزاها به ساحت مقدس یکی از عالمان برجسته و به رحمت خدا رفته حوزه علمیه نثار شده بود ولی نه جامعه محترم روحانیت مبارز به دفاع از آن مرحوم اطلاعیهای داد و نه نیازی به شکایت احساس شد و نه ...
خوشبختانه چند دقیقه قبل از پایان یادداشت پیشروی، از بیت شریف حضرت آیتالله صافی خبر آمد که ایشان از هیچ فرد و نهاد و جریانی گله و شکایتی ندارند.
۷- اکنون نوبت به طرح این سؤال میرسد که جریان آلوده و هرزه مورد اشاره که نه فقط کمترین ارادتی به مرجعیت ندارد بلکه به شدت با این کانون دشمنی ورزیده و میورزد، چرا و با کدام انگیزه، به صحنه آمده و سنگ دفاع از مرجعیت را به سینه زده و میزند؟! پاسخ این پرسش را باید در بند اول یادداشت پیش روی دنبال کرد. جریان سیاسی مورد اشاره و قدرتهای بیرونی حامی آنها چه در سطح منطقه و چه در داخل کشور با شکستهای سخت و شکنندهای روبهرو بودهاند تا آنجا که غرب آسیا به ویترین شکستهای پیدرپی آمریکا و اسرائیل تبدیل شده است. در داخل کشور، عمر جریان غربگرا به سر آمده و مدعیان اصلاحات با کارنامهای سراسر فاجعهبار و مشکلآفرین ناچار به ترک کانون قدرت شدهاند. قدرتهای بیرونی و دنبالههای داخلی آنها در چنین حال و هوایی برای فرار از پاسخگویی به حاشیهسازی نیاز داشته و دارند و این هدف نامبارک را در طرح فریب تعریف کرده و دنبال میکنند.
متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
kayhan.ir/fa/news/228838
🔘 روزنه؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053