سلیمانی اینگونه سلیمانی شد
[ص ۱ از ۲]
سعدالله زارعی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
موفقیت خیرهکننده سردار شهید سلیمانی در عرصه ملی و بینالمللی بازتاب موفقیت درونی او بود. فتحالمبین ابتدا در باطن اتفاق میافتد. وسعت پیروزیهای حاج قاسم در محیط ملی و بینالمللی بیانگر «وسعت درونی» او بود. عبودیت و خلق عظیم سرمایه اصلی این شهید در کارزارهای سخت بود. خودنبینی او در درون، راههای بیرونی را به روی او میگشود. این رمز محبوبیت ملی و اقتدار بینالمللی شهید سلیمانی بود. همان که رهبر معظم انقلاب اسلامی در عبارتی کوتاه فرمودند
«مکتب سلیمانی عبارتست از صدق و اخلاص؛ این عنوان و نماد و نمایه مکتب سلیمانی است» او از دیده شدن فرار میکرد. چرا؛ برای اینکه دیده شدن، اخلاص را در معرض تهدید قرار میدهد. شهید با توسل پیوسته و با اشک جاریاش، سپر محکمی برای محافظت از اخلاص خود ساخته بود به همین جهت به مرور که مسئولیتهای سنگینتری متوجه او میشد، توسل و اشک او بیشتر میشد به همان میزان «خاکی بودنش» جلوه بیشتری مییافت بدون آنکه برای خاکی دیده شدن تلاشی داشته باشد.
شهید با محیط پیرامونی خود و با افراد دو نوع برخورد قوی به موازات هم داشت؛ با «بندگان خدا» از هر قوم و ملت و مذهب،
«رحماء بینهم» بود و با مستکبران و طاغیان از هر قوم و ملت و مذهب «اشداء علیالکفار» بود. در برابر یتیمان داغ میشد، میگریست و هر کاری برای آنان از دستش برمیآمد انجام میداد، در این موارد فروتنیاش دیدنی بود و در برابر مستکبران جهانی «آهنی آتشناک» بود و خود را یک تنه حریف آنان میدانست عبارت مشهور او - آقای ترامپ قمارباز حریف تو من هستم، بیا- نماد این جلوه استکبارستیزی او بود.
چند عنصر کلیدی در مکتب، سیره، مرام و منطق او وجود داشت و این عناصر او را از قهرمانان معاصرش ممتاز میکرد:
1- عنصر «تفکر معنوی»
معنویت یکی از برجستهترین و در واقع برجستهترین ویژگی شهید سلیمانی بود این تفکر معنوی حرکت از توحید و به سمت توحید بود و قله حرکت توحیدی او «شهادت» بود تمنای شهادت در جان او از ابتدای دوره جوانیاش شعلهور بود بر این اساس همانطور که خود او میگفت شهیدانه زندگی کرد به شوق شهید شدن و این موضوع باطن او را یکسره روحانی و معنوی کرده بود به قلب حوادث سهمگین میرفت و از بدیها رنگ نمیگرفت، با نورش یا اصلاح میکرد و یا کنار میزد این حکایت بیش از 40 سال مجاهدت او بود. با نورش بسیاری را از خطر سقوط به جهنم نجات داد، بسیاری را به صراط انقلاب و دین رهنمون شد و در همان حال با نورش بسیاری از پلشتیها را برملا کرد و از سر «راه» برداشت. عنصر تفکر معنوی هر راه ناممکنی را هموار میکرد. روزی که- در سال 1383 به مصاف اشغالگران آمریکایی در عراق رفت و در واقع دستور پاکسازی این سرزمین مطهر ائمه معصومین علیهمالسلام اجمعین را دریافت کرد، عظمت عده و عده آمریکاییها به چشمش نیامد و کمی عده و عده خودش اندکی تردید در دل او پدید نیاورد. او معتقد بود باید عراق را از لوث وجود متجاوزان مستکبر
پاک کرد و معتقد بود این کاری شدنی است و معتقد بود این رسالتی بر دوش اوست. از این رو فرماندهی آزادسازی عراق را محکم به دست گرفت و در زمانی کوتاه به آن دست یافت. زمانی هم که- در سال 1394 - عراق با فتنه عظیم تکفیریهای وابسته به آمریکا و عوامل منطقهای آن مواجه گردید و او فرمان پاکسازی عراق از وجود آنان را دریافت نمود، این را وظیفهای مهم و شدنی میدید و خود را مخاطب آن میدانست و حال آنکه در همان زمان او در سوریه بشدت درگیر بحران امنیتی تکفیریها بود. مواجهه سردار با اشغالگران آمریکایی و با تروریستهای تکفیری حاصل تفکر معنوی او بود و پیروزیاش در این دو میدان بشدت سخت هم حاصل معنویت او بود. معنویت او، جوانان عراقی را به دورش جمع کرد و معنویت او امدادهای الهی را به میدان آورد. در واقع پیروزی عظیم میدانی حاصل پرورش باطنی شهید سلیمانی بود که وقتی در جمع منعکس میشد، هزاران نفر را معنوی میکرد و با اشتیاق به شهادت، به میدانهای سخت وارد مینمود.
2- عنصر «تمرکز بر اجرا»
بسیاری طرحهای خوب وجود دارند متنهای قوی و کامل وجود دارند اما همه اینها در موفقیت، وابسته به اجراست. یکی از ویژگیهای شهید سلیمانی «اجرای خوب» بود. او تمام ظرفیت خود و هر ظرفیتی که میتوانست فراهم آورد را به میدان میآورد، اطراف موضوع را با دقت تمام مطالعه میکرد، از موانع، اطلاعات روشن و کافی داشت، قواعد و اصول کار را میشناخت و با فراست وارد میدان میشد.
🔘 روزنه؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053