خیانتکاران پارسی_انگلیسی و گذری بر کارنامه سیاسی اردشیر جی ریپورتر به بهانه اظهارات تحریف‌آمیز خسرو معتضد در شبکه افق [صفحه ۳ از ۵] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 به گزارش زنجانی، ریپورتر حتی آن‌گاه که پس از مراسم تحلیف محمدعلی شاه، با خرسندی اعضای لژ از سامان‌یافتن اوضاع در راستای «ترقی» و «طلوع کوکب سعادت ایران» مواجه می‌شود و نظریه‌ی خود در ضرورت خشونت را تخطئه‌شده می‌بیند، می‌گوید: «فرزندان! هنوز شما باز به آن مراتب از تجربیات مطلع نیستید. من تا چیزی را از روی مأخذ و اساس صحیح ندانم، به‌طور اطمینان آن را نمی‌گویم. شما چرا باید گول این ظواهر را بخورید؟ در طبیعت ظلم و استبداد و ترتیب سبعیت و لجاج و عناد، هزاران برهان عقلی و بینات نقلی و دعوات دینی اثر نمی‌کند.» ریپورتر می‌افزاید: «ملوک و سلاطین نفس‌پرست و شهوت‌دوست» برای حفظ سلطه‌ی خود از هیچ سالوسی روی‌گردان نیستند و حاضرند به هر مذهب و مسلکی درآیند؛ و نیز روحانیون ایران که اکثر آن‌ها «لفظ دین اسلام» و شرع و قرآن را وسیله‌ی «منافع دنیویه» کرده‌اند. او از توطئه‌ی «روس‌ها» برای کودتا و انحلال مجلس خبر می‌دهد! و جالب توجهْ آن‌که پس از این گفتارها، موجی از ترور، ناامنی، شارلاتانیزم مطبوعاتی و آشوب در کشور ایجاد می‌شود و دولت‌های مستعجل یکی پس از دیگری بر سر کار آمده و برکنار شده یا استعفا می‌کنند، ریاست مجلس نیز تاب مقابله با فشار آشوب‌طلبان را نمی‌یابد و کنار می‌رود. و بالاخره در کمتر از هشت ماه از پیش‌بینیِ (!) اردشیر، مجلس در آستانه‌ی پایان مسالمت‌آمیز دوره‌ی اول خود، با درگیری و خون تعطیل می‌شود! و از قضا، در این برهه نیز کسانی چون که در پی فرار از مهلکه بودند، به ریپورتر متوسل می‌شوند. ریپورتر در دوران مشروطه‌ی دوم نیز، از فعالیت بازنمی‌ایستد؛ آن‌گاه که محمد مصدق‌السلطنه (مصدق بعدی) از اعضای لژ بیداری، در کوران جنگ جهانی اول، رساله‌ای در باب الغاء کاپیتولاسیون نوشت، اردشیر به دیدن او رفته و گفت: «رساله‌ی شما در سفارت انگلیس مورد بررسی قرار گرفت و گفتند نویسنده تحت تأثیر تبلیغات آلمان قرار گرفته است و من برای رفع هرگونه سوء تفاهم گفتم که نویسنده را سال‌هاست که می‌شناسم و او کسی نیست که تحت تأثیر سیاست بیگانه درآید. چون تحصیلاتی کرده و اکنون به ایران آمده، خواسته است در این باب اظهار نظری نماید.» و این‌گونه از سوءظن سفارت انگلیس به مصدق جلوگیری کرد. ولی عموم کسانی که با او آشنا بودند، وی را به عنوان سرپرست زرتشتیان می‌شناختند؛ نقاب دروغینی که او نیز چون سلف خود- مانکجی هاتریا- بر چهره داشت تا مورد سوء ظن قرار نگیرد. این در حالی است که انجمن زرتشتیان تهران، در تیرماه 1297ش، در بیانیه‌ای به رفتارهای او اعتراض نمود: «کسی را که پارسیان هندوستان در هر موقع به ایران می‌فرستند فقط و فقط وظیفه‌ی او رسیدگی به حوائج زردشتیان ایران... است و نه چنان که جاهلان در سابق تعبیر می‌کردند رئیس و سرپرست؛ چه، پارسیان هندوستان که خود تربیت شده و متمدن هستند خوب می‌دانند که ما تبعه‌ی ایرانیم و جز دولت ایران کسی را حق مداخله در حدود و حقوق ما نیست. یعنی دولت و رئیس و آقا و سرپرست ما فقط و فقط اعلی‌حضرت همایونی و دولت ایران و قانون مملکتی است. اما بدبختانه کثرت بی‌چارگی و جهالت ما و بی‌اطلاعی آن‌ها فرصت به دست نماینده‌ی اخیر آن‌ها، میستر اردشیر جی ایدلجی ریپورتر، داده... در ظرف 23-24 سال مدت مأموریت ایشان... در حدود و حقوق جماعت مداخله و حکومت نموده و به‌واسطه‌ی مداخلات غیر حقه‌ی ایشان هر روز در میان جماعت، نفاق و دورنگی تولید می‌شود...» این نارضایی تا بدان‌جا بود که به گفته‌ی «رشید شهمردان»، اردشیر ریپورتر و همراهان او چون ارباب کیخسرو، «از دست و زبانِ» رهبران دینی جامعه‌ی زردشتی ایران «راحت نبودند و هر آن در پسِ پرده با پخش شبنامه و یا تشکیل مجالس» علیه آنان فعالیت کرده و «در پیش‌بردن مقاصدشان ... موانع ایجاد می‌کردند». و این تلاش‌ها، دیدگاه عده‌ای از نخبگان را نسبت به او مشوه کرده بود. او در این دوران، علاوه بر ارتباط با حضور رسمی در سفارت انگلیس، با سفرای کشورهایی چون آمریکا مرتبط بود، هم‌چنان که ارتباط مستمر خود را نخبگان غربگرا در ایران نیز ادامه می‌داد. اما شاید مهم‌ترین اقدام اردشیر ریپورتر، طرحی بود که برای آینده‌ی ایران درانداخت. او- هم‌آهنگ با چرچیل و وزارت مستعمرات و وزارت جنگ انگلیس- بر سر چگونگی استعمار ایران پس از جنگ جهانی اول، با وزارت خارجه‌ی این کشور اختلاف داشت؛ طرح وزیر خارجه- لرد کُرزُن- اعمال قرارداد 1919 و استعمار کهنه در ایران بود، در حالی که ریپورتر خواهان استقرار در ایران بود. و در این راستا، به فراهم‌آوردن مقدمات نیز پرداخته بود. ؛ خانه فضلا و فرهیختگان؛ https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053