🏴 در سوگ آیت‌الله‌سیدمجتبی‌رودباری رشت افسرده، رشت بارانی رشت آشفته، رشت طوفانی چه بهاری؟! که هیچ چشم ندید روزهایی چنین زمستانی گرچه نوروز شد... چه روزِ نویی؟ گرچه عید آمده... چه مهمانی؟ بی‌کس و بی‌بزرگتر نشدی حال و روز مرا نمی‌دانی سایه‌ای بود بر سر مردم لطف او مستدام و پنهانی چه بلاها که دور کرد از ما آن قنوت همیشه عرفانی چه نمازی... که دوست‌داشتمش در صفوف همیشه طولانی دست او بوی ربنا می‌داد و چه دست نحیف و لرزانی در مراثی سیدالشهدا چشم‌هایش همیشه بارانی هم خودش روضه‌خوان و هم خادم هم خودش سفره‌دار و هم بانی اگر او واقعا مسلمان بود وای بر ما و این مسلمانی... پدر پیر شهر ما پر زد از یتیمی بگو چه می‌دانی؟! @rozaneebefarda