روایتی از ضرورت خوداتکایی اقتصادی [صفحه ۳ از ۳] 7_ در پرتو جهل و بی خبری عوام‌الناس، کار و بار «جریان تحریف» و «نفوذی‌های فرصت‌طلب» تا آنجا رونق گرفت که در دوران «روحانی مچکریم!» رمز عبور از تحریمها و تهدیدها را منوط به «غلتیدن در آغوش مهاجم از ترس هجوم» تلقین نمودند و همه چیز را موقوف به «توافقات برجامی» ساختند!. «اندوخته‌هاي ملّی» و «دستاوردهای دانشمندان هسته‌ای» را در مذاکراتِ بی‌حاصل فروختند تا به خیال خام خودشان «معیشت روزمرّة مردم» را برآورند و «چرخ اقتصاد» را با «چرخ سانتریفیوژ» هم‌زمان به گردش درآورند. اما در عمل چوب حراج به ذخایر «اورانیوم با غنای بیست درصد» زده، کثیری از سانتریفیوژها را از حیّز انتفاع ساقط ساختند و چرخ کارخانجات داخلی را هم از حرکت انداختند! پیامد دیپلماسی «التماسی استرحامی انظلامی» و «تکدي‌گري سیاسی» و «خود‌کم‌بینی» و «کوک کردن ساز سازش» و «منفعت‌گرایی» و «وادادگی» و «بیگانه‌گُزینی» این شد که چرخ‌هاي ملّی را شکستند، «بی‌اعتمادِ سیاسی»، «ناامیديِ اجتماعی»، «ناراضی تراشی» و نهایتا «دلزدگی و دلسردی» توده‌های مردم از انقلاب و اسلام را به ارمغان آوردند. اندوخته‌هاي راهبردي را فروختند و مشتی وعده‌هاي سرخرمن برجامی و پیروزی روی کاغذ خریدند. چشم‌های نمک‌نشناس خود را بر پیروزی‌های جریان مقاومت در منطقه بستند و نانجیبانه و طلبکارانه از ترجیح «میدان» بر «دیپلماسی» سخن‌سرایی کردند. با اینکه همچون دراز‌گوشان در برجام 1 در گِل تپیدند و چوب حرف گوش نکردن به توصیه‌های رهبری را خوردند و از ندانم‌کاري و شتابزدگی و اعتماد نابجا به کدخدا ضربه‌ها دیدند، اما متوهمانه باز هم سوداي برجام 2 و 3 را در سر داشتند تا باز هم سرمایه‌فروشی نموده و این بار بازوان اقتدار موشکی و منطقه‌ای ملت را قطع نمایند تا تبدیل به کودن ترین سیاستمداران قرن گشته و برنده مدال سیمرغ بلورین ساده‌لوح‌ترین پینوکیوی زمانه شوند. 8_‌ بحمدالله در آستانه انتخابات 1400 مردم بیدار شدند و فهمیدند که هشدارها و توصیه‌ها و پیش‌بینی‌های ناخدا باخدای انقلاب صحیح و صریح و واقعی و مبتنی بر تجربیات تاریخی بود، نه متوهمانه و خیالبافانه. آری؛ تنگ‌تر ‌شدن سفره معیشت مردم در هشت سال گذشته و تداومِ توقفِ چرخ اقتصاد و چرخ هسته‌ای و مشاهده خنده‌های مستانه و تحقیرآمیز آمریکا به ریش دولتمردان غربزده بعد از آنکه خرش از پل گذشت، سبب شد که عقل سیاسی و حافظه تاریخی برخی خواص گمراه و عوام اغوا‌شده سر جا بیاید. صبر مثال‌زدنی و روشنگری‌های مداوم رهبر انقلاب برای بصیرت پیدا کردن ملت بالاخره جواب داد و سبب شد که انتخابِ سیاسی مردم چرخشی 180 درجه‌ای پیدا کرده، عقربه قطب‌نمای سیاسی که روی غرب قفل کرده بود به سمت داخل تغییر وضعیت داده، و باعث شد که خواب‌زده‌ها تجدید نظری در رای و انتخاب و سلیقه سیاسی خود کنند. مردم این‌بار تلاش کردند که «تفکر انقلابی» با رویکرد «مقاومت، استقلال، خودباوری، نگاه به درون، اعتماد به جوانان وطن» را بر «تفکر لیبرال» با رویکرد «سازش، وابستگی، خودتحقیری، نگاه به بیرون، اعتماد به کدخدا» ترجیح دهند. خدا را شکر مردم از عمق جان دریافتند که : «آبادی این خونه، به دست خودمونه / کِی دیدی غریبه، واسه ما، دل بسوزونه؟ با دست کسی این گره‌ها باز نمی‌شه / بالی نزنی، فرصت پرواز نمی‌شه دیدی که به گرگ و توبه‌هاش نیست امیدی / همراهیِ بیگانه، همون بود که دیدی دامِ، توی هر دونه که می‌ریزه برامون / می‌ترسه یه وقت، باز بشه، بال و پرامون» رسول رضایی/ طلبه حوزه علمیه تذکر: ادبیات متن مربوط به نویسنده است و به جهت مراعات امانت تغییر نیافته است. @rozaneebefarda