تناقضگوییها و تردیدافکنیهای الفلام پیرامون سیره و اندیشه سیاسی امام خمینی
[صفحه ۲ از ۳]
نویسنده الف لام در فراز بالا با آنچه از زبان امام آورده، به امام چند نسبت ناروا داده است: ۱. وفاداری به شاه، اظهار پشيمانی از آنچه ضد رژيم شاه انجام داده است!!
۲. ناديده گرفتن مبارزه امام «با انقلاب سفيد شاه»، مواد شش گانه، استعمار و رژيم صهيونيستی كه از اصولی ترين اهداف قيام امام بوده است!
۳. روایت انحرافی از محتوا و مخالفت امام با مفاد تصويبنامه انجمنهای ايالتی و ولايتی
از جمله آن موارد است.
بیترديد عناصر هوشمند و بیغرضی كه از امام ابتدايی ترين شناخت را داشته باشند، حتی بدون مراجعه به اسناد متقن تاریخی نیز در میيابند كه آنچه در بالا از زبان امام آورده شده است نمیتواند سخن امام باشد.
لحن و متن و محتوا با سبک و سياق صلابت شخصیت و کلام امام هيچگونه همخوانی ندارد و تولیدکنندگان نقل و قول مذکور، نتوانستهاند بافتهای ولو به ظاهر عالمانه سرهم بندی كنند كه دم خروس آن بيرون نزند!
پژوهشگر هوشمند و منصف، با خواندن و شنيدن آنچه در بالا به امام نسبت داده اند، حتی اگر هيچ شناختی از امام نداشته باشد، بی درنگ چند پرسش برای او مطرح می شود:
1. چرا این گزارش که (بنابر ادعا) در گفت و گوی عمادالدین سزاوار با امام مطرح شده است، در اسناد ديدار و گفت و شنود آن دو نيامده و تنها «فشرده ای از آن» در ديدار سيد نورالدين هندی با امام بازگو شده است؟!
آيا در ديدار سناتور سزاوار با امام نيز «مأمور ويژه غايب بوده يا غيبش كرده بودند»؟!
آن مأمور ويژه ای كه در گفت وگوی امام و سيد نورالدين حضور داشته و گفتههای امام را طابق النعل بالنعل گزارش كرده، در ديدار سزاوار با امام در كجا به سر می برده است؟!
2. سناتور سزاوار كه بنابر ادعای نويسنده «به احتمال زياد محمدرضا پهلوی او را فرستاده بود» آيا خلاصه گفتار امام را كه در آن- بنابر ادعای نويسنده- هم وفاداری به نظام سلطنتی، هم پشيمانی از نهضت اسلامی و هم پايان اختلاف با رژيم در آن نهفته است، به «عرض ملوكانه» نرسانده است؟ يا اينكه شاه از كنار آن بیتفاوت گذشته است؟!
3. سخنرانی امام در روز عاشورای 83 (13خرداد43) ضد شاه و خاندان پهلوی، ضربه سنگين و سهمگينی بر پايههای رژيم شاه وارد كرد. به گفته برخی از صاحب نظران و ناظران سياسی، شمارش معكوس برای سقوط شاه از آن تاريخ آغاز شد؛ از اين رو، همه دستگاههای امنيتی، اطلاعاتی و تبليغاتی شاه پيوسته در تلاش و تكاپو بودند كه كلامی از موافقت امام با رژيم شاه به دست آورند و روی آن جار و جنجال تبليغاتی به راه اندازند، تا بتوانند افكار ملت ایران را که در پی سخنان عاشورای امام ضد شاه و كشتار فجيع 15 خرداد به شدت به خشم و خروش آمده بود، تا پايه ای آرام سازند و از انزجار مردم نسبت به شخص شاه بكاهند؛ بنابراين چگونه می توان باور كرد كه امام اعلام كرده باشد «اگر روزی قرار تغيير رژيم در كشور باشد... صد در صد با آن مخالفت می كنم» ليكن رژيم شاه از كنار آن بی سر و صدا و بی تفاوت گذشته باشد؟! نه در آرشيو بايگانی و نه در روزنامه های رسمی و غير رسمی از آن يادی نكنند؟!
4. رژیم شاه و دستگاه امنیتی مخوف آن، سراپا گوش بودند کلمهای از دهان امام بگيرند تا از آن به نفع رژيمشان بهره برداری كنند؛ چنان كه میدانيم يك جمله امام را كه «ما از اول وارد اين سياست كه شما می گوييد نبودهايم» چگونه در بوق و كرنا دميدند و روی آن مانور دادند و حتی برای برخی از امام شناسان! كه امروز دنبال آن اند امام را به جامعه بشناسانند(!) به يادگار گذاشتند كه روی آن به تحقيق عميق بپردازند و به عنوان يك «معمای لاينحل» روی آن معركه بگيرند كه «نه می توان آن را يكسره دروغ خواند و نه میشــود آن را... تأييد كرد»!!
با وجود اين، بايد ديد مقامات ساواك و ديگر كارشناسان رژيم از يك چنين موضوع با اهميتی كه میتوانست تير خلاص به شخصیت سیاسی و بلکه نهضت امام به شمار آيد، ساده گذشتند و پس از گذشت بيش از نيم قرن نويسنده ای كه دنبال سخن نو، سند نو و مدارك جديد در كتاب خود می باشد(!!) و كاری هم به درستی و نادرستی آن ندارد، برای شناساندن امام! از آن بهره برداری كند!؟
@rozaneebefarda