امام خمینی در خاطرات بانوی انقلاب(۱) 🔸تلخی‌ها را به ما چشانید تا شیرینی آزادگی را بچشیم🔸 💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹... اگر تهیدستی آقا روح الله را در آن روزها شرح دهم باعث تأثر می‌گردد. گرچه مقدار زیادی از وضع سخت‌مان را در آن ایام، فراموش کرده‌ام ولی یادم می‌آید در یک زمانی پول شیر برای فرزندان نداشتیم، امروز را موکول به فردا می‌کردیم و فردا را به پس فردا ... یک چارک (1) شیر پنج شاهی (2) بود ولی متاسفانه پنج شاهی در بساط نبود... فرزندمان گرسنگی می‌کشید و ما پنج شاهی نداشتیم ولی با تمام این احوال آقا زیر بار شهریه نمی‌رفت، حاضر بود بچه‌اش گرسنگی بکشد حتی شیر نداشته باشد ولی از کسی پول و شهریه نگیرد، آن هم شهریه‌ای که همه طلبه‌ها و فضلا می‌گرفتند اگر او از همه آقایان و مراجعی که شهریه می‌دادند می‌گرفت به ده تومان می‌رسید و وضع‌مان خیلی خوب می‌شد. او تلخی‌ها را به ما چشاند تا شیرینی آزادگی را بچشیم و من صبر را پیشه خود ساختم تا او حاج آقا روح‌الله باقی بماند، خلاصه آنکه سختی و مشکلات را به زانو در آوردم. بچه گرسنه بود و پول برای خرید شیر نبود و من هم شیر نداشتم، هردو بر این توافق کردیم که از غذا‌های خودمان به بچه بدهیم ، که متأسفانه بعضاً مریض می‌شدند. می‌رفتیم نزد حکیمی به‌نام میرزا علی‌نقی که نسخه‌های از قبل تهیه شده و نوشته داشت و زیر تشک گذاشته بود ... این هم طبیب بچه‌‌هایم بود! ...🔹 زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص 67 —---------------------------------------— 1_ یک چارک : ده سیره است، 40 سیر یک من و یک من سه کیلو می‌باشد. 2_ یک شاهی مساوی با 50 دینار و بیست شاهی معادل یک قران بود. قران در دوره قاجاریه و اوایل حکومت پهلوی واحد پول ایران بود که بعداً به ریال تغییر یافت. @rozaneebefarda